قاییهای ترکمن و کمربند دفاعی ایران؛ روایت دکتر بقایی از یک نقش فراموششده
قاییهای ترکمن و کمربند دفاعی ایران؛ روایت دکتر بقایی از یک نقش فراموششده
[[ گروه خبری، تحلیلی اقتصاددان شمال ]]
نکته: دربارهٔ «قوم قایی» (Kayı) دادههای قطعی و مستقیم تاریخی اندک است؛ پژوهشگران بیشتر از روی پیوندهای ایلی، روایات متأخر و تحلیلهای تطبیقی قضاوت میکنند. بنابراین روایت زیر بر اساس امکانات تاریخی و دیدگاههای پژوهشی بیان شده، نه ادعاهای قطعی.
[[ مصاحبهٔ مستند با دکتر حجت بقایی ، دربارهٔ جایگاه قوم قایی در مرزهای ایران و جهانِ پیرامون ]]
واحد خبر کارگروه صلح و سازش _ هوای بعدازظهر ترکمنصحرا سبکتر شده و گرد سفیدی که از سم بادهای شمالی بر دشت نشسته، زیر نور کمرنگ غروب میدرخشد. در میان این چشمانداز آرام، گفتگوی من با دکتر حجت بقایی، مشاور تحقیق و توسعه و علاقمند به تاریخ اقوام و مناسبات نظامی ـ فرهنگی ایران در سدههای میانه، به نقطهٔ اصلی رسیده است: جایگاه تاریخی قوم قایی، قومی که حضورش در اسناد اندک اما اثرش در حوادث بزرگ بسیار است.
[[ روایت دکتر بقایی ]]
او توضیح میدهد که «قایی» در منابع ترکی ـ اوغوزی بهعنوان یکی از تیرههای مهم اوغوزها معرفی شده است؛ تیرهای با نسب اسطورهای قدرتمند که بعدها برخی از خاندان نظامی در آسیای میانه و آناتولی خود را از آن دانستهاند. اما بخش مهمتر روایت دکتر بقایی دربارهٔ سدههای یازدهم تا سیزدهم میلادی است؛ زمانی که ایران و منطقه درگیر فشارهای صلیبی، چالشهای درونسرزمینی و سپس موج سهمگین مغول بود.
او بر این نکته تأکید میکند که اقوام کوچنشین اوغوز ـ از جمله طوایفی که به قایی منسوبند، غالباً در مرزهای ایران نقش دوگانهای داشتند: از یکسو بخشی از جهان ترکمنهای اغوز بودند، و از سوی دیگر، بهدلیل قرارگرفتن در کمربند دفاعی خراسان، آذربایجان و دیاربکر، نقش دفاعی مهمی در برابر تهدیدات بیرونی ایفا میکردند.
دکتر بقایی با استناد به مجموعهای از گزارشات تاریخی پراکنده توضیح میدهد:
«در دورهٔ پیش از یورش مغول و حتی در دهههای نخست تهاجم آنان، گروههایی از تیرههای اوغوز ـ از جمله کسانی که در منابع متأخر با عنوان قایی شناخته شدهاند ـ در مرزهای شمال شرقی و شمال غربی ایران فعالیت نظامی داشتهاند. نه بهعنوان ارتش رسمی ایران، بلکه بهعنوان نیروهای مرزنشین، سوارهنظام مهاجر و گاه متحدان دولتهای ایرانی.»
[[ قاییها و دفاع در برابر مغول ]]
او یادآوری میکند که در گزارشات محلی نیشابور، مرو و ری گاه اشارههایی به «ترکان مرزنشین» دیده میشود که در موج نخست حملات مغول کوشیدند جلوی پیشروی آنان را بگیرند؛ جنگهایی کوچک اما پرهزینه، که نام قبایل را دقیق ثبت نکردهاند. دکتر بقایی میگوید:
«برخی پژوهشگران احتمال میدهند بخشی از این نیروهای سواره از طوایفی بودهاند که بعدها در آناتولی با عنوان قایی شناخته شدند. پیوند نسبی و فرهنگی این گمانه را تقویت میکند، اما همچنان در سطح تحلیل تاریخی است، نه سند قطعی.»
[[ قاییها و جبههٔ غربی؛ از مرزهای آناتولی تا فشار صلیبیون ]]
در ادامه، دکتر بقایی به سمت غرب مینگرد؛ جایی که در سدههای یازدهم تا سیزدهم، جهان اسلام به دو جبههٔ بزرگ تقسیم شده بود:
شرق زیر فشار مغول، غرب زیر فشار صلیبیون.
او توضیح میدهد که گروهی از اوغوزها ـ با احتمال تعلق به شاخهٔ قایی ـ در مسیر مهاجرت بزرگ خود از شرق به آناتولی، در خدمت یا همپیمان دولتهای سلجوقی درآمدند و در مرزهای آناتولی با صلیبیون و بیزانسیها جنگیدند.
«اینجا است که نقش قاییها در دفاع از قلمروهای ایرانیتبارِ سلجوقیان پررنگتر دیده میشود؛ چراکه سلجوقیان، اگرچه ترکتبار، اما وارث ساختار سیاسی و اداری ایرانی بودند. دفاع از آنان به نوعی دفاع از میراث ایرانزمین نیز محسوب میشد.»
او این سخن را اضافه میکند که در روایتهای عثمانیِ متأخر، قاییها جایگاه افسانهوار یافتهاند، اما بخشهایی از این روایتها اشاره به نقشی دارد که قبایل چابکسوار مرزی در برابر صلیبیون ایفا کردند؛ کمربندی دفاعی که هم پشت ایران را ایمن میکرد و هم جبههٔ غربی جهان اسلام را نگه داشت.
[[ حضور نامرئی اما مؤثر ]]
در پایان گفتگو، دکتر بقایی نتیجه میگیرد که قاییها هرگز یک امپراتوری مستقل نبودهاند که آثار گستردهٔ معماری یا اسناد رسمی از آنان مانده باشد؛ اما در شکلگیری کمربند دفاعی ایران ـ از خراسان تا آذربایجان و سپس در غرب آناتولی ـ نقش داشتهاند.
او جملهای میگوید که شاید بهترین توصیف این قوم باشد:
«قاییها در تاریخ، بیشتر کنش هستند تا نام. آنها در لحظههای سخت ظاهر شدهاند، اما پس از عبور بحران، دوباره در دل اتحادیههای بزرگتر حل شدهاند. به همین دلیل است که ردپا کم است، اما اثر زیاد.»
+++
گنبدکاووس، ۱۸ آذر ۱۴۰۴