تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

به زودی

بایگانی

من گرگ کاسپینم؛ صدایی از دل تاریخ فراموش‌شده‌ی گیلان

(دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه)

من گرگ کاسپینم.
شاید بپرسی چرا این را می‌گویم؟ چرا خودم را گرگ می‌دانم؟
چون به دنبال تیم هستم، ولی خوب می‌دانم اگر هیچ‌کس هم نیاید، باز هم از پس همه کارها برمی‌آیم. چون تنهایی را بلد شده‌ام، مثل نیاکانم.
من گرگم، نه از آن دسته که شبانه از کوه می‌آیند، بلکه از تبار گرگ‌هایی که کنار آدم‌ها لانه داشتند، در باغ‌ها، در شالیزارها... از تبار «گرگ کاسپین».
اما این «گرگ کاسپین» یا همان «گیله‌گرگ» که بود؟
گونه‌ای از گرگ که پیش از ورود صفویان، در دل جنگل‌ها و دشت‌های گیلان زندگی می‌کرد. موجودی که هم غرورش را حفظ کرده بود و هم با انسان، نسبتی نزدیک پیدا کرده بود. رام نمی‌شد، اما همراه بود. این گرگ، برخلاف تصویر وحشی‌اش در فرهنگ عامه، پاسدار زمین بود. نگهبان خاموشی که حتی به روایت‌هایی، جرأت رویارویی با ببر را نیز داشت.
تا پیش از صفویان، گیلان منطقه‌ای نیمه‌مستقل بود. طبیعتی نفوذناپذیر داشت، نه فقط به خاطر کوه‌ها و باتلاق‌ها، بلکه به‌خاطر نظم خاصی که در دلش جریان داشت. حضور گیله‌گرگ‌ها بخشی از این نظم بود. شاید یکی از همان دلایلی که تا آن زمان هیچ لشگری به آسانی جرأت ورود به گیلان را نداشت، همین نگهبانان گمنام بودند.
اما ورق برگشت. صفویان آمدند. همان سلسله‌ای که بنیان‌گذارش در گیلان بزرگ شد، حالا با بهانه‌ای به سرزمین مادری‌اش حمله کرد. توهُّم خیانت شاهزاده‌ای صفوی در گیلان دستاویز شاه عباس برای ورود به گیلان شد.
با ورود سپاه صفویه، نظم طبیعی منطقه شکست. نه فقط سیاست و قدرت، بلکه محیط زیست گیلان هم مورد هجوم قرار گرفت.
بعد، پای اروپایی‌ها باز شد. پای تجارت، طمع، گیاهان بیگانه، برنج و چای. شاید باورت نشود، اما پوشش گیاهی گیلان را تغییر دادند. غذایی که مردم می‌خوردند، تغییر کرد. باورهایشان، شیوه زیستشان، و حتی حیوانات همراهشان.
و اینگونه بود که گیله گرگ، گرگ کاسپین شد،و آن موجود قدرتمند و اصیل، از تاریخ محو شد. نه فقط او، بلکه ده‌ها گونه دیگر هم با او رفتند. کسی هم نپرسید چرا.
چرا نامی از آن‌ها در تاریخ نیست؟ مگر گیلان جنگل نداشت؟ مگر زمینش پر از زندگی نبود؟ پس آثارش کو؟ چرا در کتاب‌ها نشانی از آن اکوسیستم بکر نیست؟
شاید چون نوشتن تاریخ، همیشه در دست فاتحان بوده. و فاتحان، چیزی را نمی‌نویسند که دوست ندارند تو بدانی.
اما من هستم.
من گرگ کاسپینم.
بلند شده‌ام تا صدای فراموش‌شدگان باشم.
آن‌هایی که سهمی در قدرت نداشتند، اما ستون‌های زمین بودند.
من به دنبال تیم هستم، ولی اگر نباشند، تنها می‌جنگم.
چون این زمین، هنوز لایق نگهبان است.

+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

#گرگ_کاسپین
#گیله_گرگ
#گیلان
#اکو_سیستم_گیلان
#طبیعت
#جنگل
#مشاور_تحقیق_و_توسعه 
#مقاله
#دکتر_حجت_بقایی 
#تاریخ_گیلان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۵/۲۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی