غزل: زهرهی آتشنشین
چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ۱۰:۱۵ ب.ظ
به یاد شهیده دکتر زهره رسولی؛
غزل: زهرهی آتشنشین
به شوق مهر، دل از جان شُد جدا، رفتی
میان شعلهها آرام، تا خدا رفتی
در آن دمِ خطر، فکرِ مریضها بودی
نگفتی آه، که در سوز و ماجرا رفتی
نه جان، نه تن، که امیدی برای مردم بود
تو با نسیمِ شرافت، به دلصَفا رفتی
نخُفتی از غمِ درد و نیازِ دردمند
به راهِ عشق، تو ای بانوی وفا! رفتی
به جای ناله، پیامِ وظیفه کردی فاش
به آتش از پی ایمان و اقتدا رفتی
ز خاک تا به فلک، نام تو شد پُرآواز
تو ای شکوهِ شهادت، چنین چرا رفتی؟
در آسمانِ بلندت، ستاره کم نَباشد
که با دلی چو سپهر، تو پیش خدا رفتی
×سراینده: دکتر حجت بقایی
۰۴/۰۴/۲۶