سخنی با شهردار رشت: اگر من جای شما بودم...
روایتی از دکتر حجت بقایی، مشاور تحقیق و توسعه
در دوران آموزش گاه سوژه هایی برای تمرین کلاسی مطرح می شد، که بعضی از آنها را می شود آرشیو کرد، و دو مورد یکی سخنی با شهردار رشت و یکی هم سخنی با مدیرعامل منطقه آزاد انزلی سهم شده بود، که در این مطلب مرتبط با شهردار رشت را منتشر ی کنم :
اگر من به جای شهردار رشت بودم، نگاهم به شهر صرفاً کالبدی و عمرانی نبود؛ بلکه آن را موجودی زنده و در حال یادگیری میدیدم که در هر کوچه و خیابانش، داستانی نهفته است و در دل هر خانهاش، دانشی بومی و ظرفیتی نهفته. نگاه من به رشت، نگاه یک محقق به آزمایشگاهی زنده است که اگر خوب بشنویم و بخوانیمش، خودش مسیر توسعهاش را نشان میدهد.
رشت شهری است با هویت فرهنگی غنی، زیستبوم کمنظیر و سرمایههای اجتماعی که در بسیاری از شهرهای دیگر یافت نمیشود. اما با این حال، درگیر چالشهاییست که ریشه در نوع مدیریت و نگاه به توسعه دارد. من توسعه را نه در پروژههای سنگین عمرانی، بلکه در ایجاد توازن میان انسان، طبیعت و فناوری میبینم.
نخستین اولویتم، توسعه پایدار و پیوسته شهری بود. رشت بهعنوان یکی از اعضای شبکه شهرهای خلاق یونسکو، فرصت طلایی دارد تا برند شهری خود را بر پایه خوراک، فرهنگ و مهماننوازی بنا کند. متأسفانه این عنوان تاکنون بیش از آنکه به برنامهریزی عملیاتی منجر شود، در حد تبلیغات باقی مانده است. اگر من در جایگاه شهردار بودم، این ظرفیت را تبدیل به موتور محرک اقتصاد شهری میکردم. از حمایت جدی از کسبوکارهای کوچک غذایی گرفته تا راهاندازی مرکز نوآوری در صنایع خوراک و بستهبندی؛ از توسعه گردشگری خوراکمحور تا برگزاری جشنوارههای فصلی محلی با پیوند به تقویم کشاورزی منطقه.
در کنار این، بحران پسماند و آبگرفتگی، دو چالش مزمن رشت هستند. نگاه من به پسماند نه فقط زیستمحیطی، بلکه اقتصادی است. شهر باید از یک تولیدکننده زباله به یک بازیگر اقتصاد چرخشی تبدیل شود. میتوان با آموزش، مشوقهای اقتصادی و زیرساختهای فناورانه، تفکیک از مبدا را نهادینه کرد و از طریق مشارکت استارتآپها، راهکارهایی هوشمند برای جمعآوری و بازیافت ارائه داد. برای مشکل آبگرفتگی نیز، تنها راه، لایروبی دورهای نیست. باید به سراغ مهندسی طبیعت رفت؛ اجرای پروژههایی مانند بامهای سبز، مخازن نگهدار آب باران در واحدهای مسکونی، و اصلاح الگوی کفسازی معابر در محلات آسیبپذیر.
به باور من، هیچ توسعهای بدون مردم، پایدار نیست. اگر من جای شهردار بودم، قدرت را به محلات بازمیگرداندم. محله نه فقط یک ناحیه جغرافیایی، بلکه یک هویت اجتماعی است. با ایجاد ساختار شوراهای محله، تخصیص بودجه خرد محلی، و حمایت از نهادهای محلی، میتوان شور و سرمایه اجتماعی شهر را احیا کرد. تجربه نشان داده هر جا مردم تصمیمگیر بودهاند، هم هزینه کمتر شده و هم رضایت بالاتر.
رشت نیاز مبرمی به نوسازی در زیرساخت حملونقل دارد. من با حملونقل پاک شروع میکردم. توسعه مسیرهای دوچرخه، تشویق به پیادهروی ایمن، نوسازی ناوگان اتوبوسرانی و استفاده از انرژیهای پاک، باید در دستور کار شهرداری آیندهنگر باشد. شهر نباید بیش از این خودرومحور باقی بماند. در کنار آن، یکپارچهسازی دادههای حملونقل و طراحی اپلیکیشن شهری میتواند مدیریت ترافیک را هوشمند کند و تجربه شهروندی را ارتقا دهد.
و نهایتاً، مدیریت هوشمند و شفاف، ستون فقرات همه برنامههاست. اگر جای شهردار بودم، در همان سال اول، داشبورد شفافیت راهاندازی میکردم؛ جایی که هر شهروند بتواند بداند بودجه شهر به کجا میرود، چه پروژههایی در جریان است، و چه پیمانکارانی مشغولاند. فرآیندهای شهرداری باید دیجیتال، چابک و بدون بوروکراسی باشد. هیچ شهرداری مدرن نمیتواند بدون داده تصمیم بگیرد. بنابراین زیرساخت بانک داده شهری، GIS و تحلیلگرهای شهری باید بهصورت جدی توسعه یابد.
در پایان، اگر من به جای آقای شهردار بودم، میکوشیدم شهری بسازم که در آن توسعه نه به قیمت تخریب محیط زیست، و نه به قیمت نادیدهگرفتن مردم پیش برود. شهری که در آن خلاقیت محلی، تصمیمگیری جمعی، فناوری روز و هویت فرهنگی در کنار هم قرار بگیرند. رشت این توان را دارد؛ فقط کافیست باورش کنیم، یاد بگیریم از خودش، و به آیندهاش متعهد بمانیم.
+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه