تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

به زودی

بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حقوق بشر» ثبت شده است

وقتی گزارش من را به اسم مستند فروختند/ با بهره‌گیری از دیدگاه‌های حجت بقایی مستندساز و پژوهشگر حوزه توسعه

 

اخبار مدیریت// سرقت آثار رسانه‌ای فقط یک سوءتفاهم نیست؛ یک زخم عمیق است بر بدن بی‌پناه تولیدات مستقل. وقتی خلاقیت، پژوهش و روایتِ شخصی شما، بی‌هیچ نام و نشانی، در بسته‌بندی تازه‌ای فروخته شود، آن‌وقت سؤال اصلی این است: چطور از صدای خودمان محافظت کنیم؟

(یک خاطره، یک زخم)

چند سال پیش در تهران مجموعه‌ای از گزارش‌های تحقیقی درباره صنعت سوسیس و کالباس تهیه کردم. گزارشی چندوجهی؛ نه‌فقط به مضرات، بلکه به زوایای پنهان‌تر این صنعت: سودها، زیان‌ها، مخاطرات و فرصت‌ها. بعدها با پیشنهاد یکی از دوستان، در شبکه تهران بخش‌هایی از آن را به‌صورت تصویری درآوردیم. چند گزارش خبری هم ساخته شد، اما پروژه به دلایلی متوقف ماند. همه‌چیز همان‌جا تمام شد، یا دست‌کم من فکر می‌کردم تمام شده است.

ماهِ‌ها بعد، روزی در سبزه‌میدان، همراه با همسرم قدم می‌زدم. بساط‌فروشی چند سی‌دی مستند روی زمین چیده بود. یکی از آن‌ها توجهم را جلب کرد: عنوانش آشنا بود. روی جلد، کلمه‌هایی دیده می‌شد که حس غریبی به من داد. مستندی درباره سوسیس و کالباس. کنجکاو شدم. آن را خریدم و شب در خانه پخش کردم. بعد از چند دقیقه، برایم جالب بود: این همان گزارشی بود که من نوشته و ساخته بودم با همان ساختار، تصاویر، صدا، لحن و روایت. تنها چیزی که تغییر کرده بود، نام تهیه‌کننده و عنوان مستند بود.

مشکل فقط دزدی نیست؛ نادیده‌گرفتن حقوق است

در نگاه اول، شاید این فقط یک «کپی غیرقانونی» به نظر برسد. اما عمق ماجرا فراتر از آن است. این نوع سرقت، بدون هرگونه تغییر یا ذکر منبع، در واقع مصادره‌ی کامل یک روایت است. روایت، محصول تحقیق، تجربه، تحلیل، و زبان فردیِ صاحب اثر است. حذفِ او، پاک‌کردن هویتش است از چیزی که روزگاری با جان و دل ساخته بود.

این اتفاق، متأسفانه یک استثنا نیست. بسیاری از مستندسازان، خبرنگاران و تولیدکنندگان مستقل، خاطرات مشابه فراوانی دارند. تجربه‌هایی از دیده‌شدن نام‌های دیگر، روی پروژه‌هایی که خودشان با دستِ خالی ساخته بودند.

در جای دیگر در هیات داوران جشنواره ای همکاری می کردم، در بخش فیلمهای کوتاه، یکی از فیلمها را که دیدم، برایم شوکه کننده بود، و واقعا غیر قابل قبول، گزارشی را که من تولید کرده بودم به عنوان فیلم کوتاه در جشنواره شرکت کرده بود،برای اینکه ناداوری نکنم و ناخوداگاه در رای دیگران اثر نگذارم از هیات استعفا دادم.

چرا این اتفاق‌ها رخ می‌دهد؟

به گفته‌ی آقای بقایی، مستندساز و پژوهشگر توسعه، در ایران ساختار مشخص و قابل‌اعتمادی برای ثبت و حمایت حقوقی از آثار رسانه‌ای مستقل وجود ندارد. در نبود یک نهاد مرجع برای ثبت حقوق مالکیت فکری تولیدات غیرسینمایی، هر کسی می‌تواند با دسترسی به نسخه‌ای از اثر، آن را به‌نام خود منتشر کند، بی‌هیچ پیگردی.

از سوی دیگر، فرایندهای رسمی ثبت و شکایت، آن‌قدر پرهزینه، زمان‌بر و پیچیده‌اند که اغلب، سازنده‌ی مستقل عطایش را به لقایش می‌بخشد.

در کنار این‌ها، پایین‌بودن آگاهی حقوقی در میان تولیدکنندگان رسانه‌ای نیز مزید بر علت است. 

کمتر مستندسازی در ایران، در ابتدای مسیر خود درباره مجوزهای خلاقانه، قرارداد با عوامل، یا شیوه‌های ثبت رسمی اثر چیزی می‌داند. بسیاری از تولیدات مستقل به‌جای آن‌که فرآیندی حرفه‌ای و حقوقی داشته باشند، در بسترهای دوستانه و غیررسمی شکل می‌گیرند، بستری که از نظر حقوقی، آسیب‌پذیرترین فضاست.

چه می‌توان کرد؟

اگرچه ساختارهای حمایتی در ایران همچنان ناقص است، اما چند گام عملی می‌توان برداشت:

در مرحله اول: ثبت ایده و طرح در خانه سینما یا مراکز ثبت حقوقی:

استفاده از واترمارک و نشانه‌گذاری در نسخه‌های اولیه

گام دوم: مستندسازی کامل مراحل تولید (تاریخ‌ها، نسخه‌ها، همکاران)

گام سوم: استفاده از لایسنس‌های بین‌المللی مالکیت خلاق

 

و در نهایت: آموزش حقوق رسانه‌ای در دوره‌های مستندسازی و خبرنگاری...

این‌ها شاید جلوی دزدی را به‌طور کامل نگیرند، اما راه را برای اثبات حق هموارتر می‌کنند.

(روایت‌هایی که باید شنیده شوند)

تجربه‌ی من از بازدید یک مستندِ دزدیده‌شده، فقط یک خاطره تلخ نیست؛ آینه‌ای‌ست از یک بحران واقعی. ما در فضایی تولید می‌کنیم که بین خلاقیت و قانون، شکافی عمیق افتاده. تا زمانی که این شکاف پر نشود، هر تولیدکننده‌ی مستقلی باید خودش حافظ اثرش باشد، نه فقط با خلاقیت، که با شناخت حقوقش.

هر بار که داستان‌هایی مانند این روایت می‌شوند، قدمی برداشته می‌شود برای ایجاد حساسیت بیشتر، و شاید در آینده، شکل‌گیری نظامی کارآمد برای حفظ مالکیت فکری.

تا آن روز، روایت‌مان را نه‌تنها باید بسازیم، بلکه باید از آن محافظت هم بکنیم.

+نشریه الکترونیکی اخبار مدیریت

https://www.tiwall.com/wall/post/424440

×روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۱۰:۳۸

آبتاب– دکتر حجت بقایی پژوهشگر و فیلمنامه نویس از طراحی کارگاه ویژه در آینده خبر داد.

دکتر بقایی گفت: سه خصلت نسل بشر را نابود می کند، که از این نقطه ضعف کسانی که بخواهند سرزمینی را محو کنند استفاده می کنند. انحصار، تعصب، و نژادپرستی. 

انحصار فقط تعداد انگشت شمار را بشر می داند.

تعصب فقط افراد هم عقیده را بشر می داند. 

و نژاد پرست فقط افراد هم نژاد خود را از جنس بشر می داند.

منشا هر سه خصلت تعصب است، یعنی تعصب به انحصار یا نژادپرستی ختم خواهد شد و خلاصه تعریف تعصب یعنی آدم متعصب گمان می کند عقیده او مقدس ترین، یا بهترین عقیده است و یا گاهی خیلی بیشتر فکر می کند عقیده او تنها عقیده موجود است و باقی عقاید یا دروغین هستند و یا باید با عقیده او همراه شوند وگرنه باید نابود شوند.

این در حالی است که فرد متعصب حتی وقتی متوجه می شود عقیده اش یا هدفش اشتباه است، باز نمی تواند از آن دست بکشد.

بقایی افزود: بی‌تردید اساسی‌ترین پایه عبودیت و بندگی خدا تسلیم و تواضع در برابر حق است و به عکس هرگونه تعصب و لجاجت مایه دوری از حق و محروم شدن از سعادت است. تعصب به معنی «وابستگی غیرمنطقی به چیزی‌» تا آنجا که انسان حق را فدای آن کند و لجاجت‌ به معنی اصرار بر چیزی است‌ به گونه‌ای که منطق و عقل را زیر پا بگذرار، ثمره این دو شجره خبیثه نیز «تقلید کورکورانه‌» است که سد راه پیشرفت و تکامل انسان‌هاست.

هنگامی که به تاریخ انبیای بزرگ بازمی‌گردیم و علل انحراف و گمراهی اقوام پیشین را مورد بررسی قرار می‌دهیم به خوبی می‌توان دریافت که این سه امر (تعصب و لجاجت و تقلید کورکورانه) نقش اصلی را در انحراف آنها داشته است و یک برنامه عام برای همه اقوام زشت‌کار پیشین بوده است، آنها به خاطر وابستگی شدید به افکار و برنامه‌های خرافی، و لجاجت و اصرار بر آنها، چشم و گوش بسته به پیروی نیاکان‌شان ادامه می‌دادند و به این طریق، خرافات بی‌اساس از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد، وصدای دلنشین مردان الهی که برای هدایت آنها آمده بودند، در میان نعره‌های جاهلانه آنان گم می‌شد.

وی در ادامه گفت: من همان طور که در کارگاهها هم ذکر می کنم، در این زمینه صاحب نظر نیستم و فقط آنچه را که می دانم در کنار مطالعاتی که داشتم در کنار هم قرار می دهم. در کارگاههایی که اجرا می کنیم اغلب به مواردی که در مدیریت تاثیرگذار است اشاره می کنیم و به برخی موارد به طور مفصل می پردازیم. بحث می کنیم، سئوال می کنیم، موشکافی می کنیم و تجربیات مدیران و اساتید را جویا می شویم، این خوب است، و خیلی مواقع خودمان هم یاد می گیریم، و تعصب از اینجا آغاز می شود، مثلا اکثر دوستان و اساتید مرا مورد شماتت قرار می دهند و بسیاری از آنها با من قطع رابطه کرده اند. بابت همین تعصبی که روی من و تجربیاتم داشتند. در صورتی که من بدون تعارف خودم گمان می کنم هیچ نمی دانم و هیچ نیستم.

آنها معتقدند من نباید اینجا باشم. و این در حالی است که ایشان خودشان برای من (این من استعاری است) هیچ کاری نمی کنند. خوب اگر جای من اینجا نیست، پس کجاست؟

ببینید گاه افراد چنان به تعصب می رسند که آموخته هایشان آنها را از سرزمینشان، از خانواده شان، از آرامششان دور می کند. آنها متعصب شده اند که حتما باید بروند، حتما باید از این دانش استفاده کنند، به هر قیمتی که شده. خوب این یک جاییش خوب است و خیلی جاهایش غلط! 

می پرسید چرا؟

چون این استفاده از دانش است یا استفاده دانش از شما، خیلی از افراد را دیده ام و شما هم دیده اید که به خاطر استفاده از علم، خانواده هایشان از هم پاشیده، شرکتهایی را نابود کرده اند. چه افرادی که پس از این اتفاقات می میرند، و شمایی که به خاطر علم هر کاری می کنید، اصلا مقصر نیستید و دارید در گسترش علم تلاش می کنید. این تعصب واژه پیچیده ای است و اغلب افراد متعصب بودن خود را قبول ندارند.

ذکتر بقایی گفت: در ادامه قبل از اینکه به شرایط بوجود آمدن تعصب بپردازیم، در ابتدا یک فرمول را به خاطر داشته باشید:

تعصب = انحصار = نژادپرستی

نژادپرستی = تعصب = انحصار

انحصار = نژادپرستی = تعصب

تعصب بسیار ساده بوجود می آید و در هر صورت آسیب می زند. تعصب خوب هم ممکن است داشته باشیم ولی تعصب و انحصار و نژاد پرستی فاصله هایی بسیار کوچک باهم دارند و شدیدا به هم وابسته اند.

مثلا شهید مطهری در کتاب اسلام و مسئله ملیت ص۴۲ مثالی از روش پیامبر (ص) در پیشگیری از تعصب ذکر کرده است:

پیغمبر (ص) راجع به این مسئله حساسیت نشان مى‌داده است و نمى‌گذاشت کوچکترین بروز تعصب قومى در میان مردم پیدا بشود. در سنن ابى‌داود مى‌نویسد در جنگ احد یک غلام ایرانى جزو مسلمین بود؛ در یک حمله‌اى که کرد حریف را زد و بعد به عنوان حماسه و افتخار گفت: «أنا الغلامُ الفارسى» منم یک جوان ایرانى. تا این حرف را گفت، پیغمبر (ص) جلو آمد و فرمود: دیگر این حرف را نزن، بگو «أنا الغلامُ الانصارى». منم جوانى که از انصار اسلام هستم، چرا؟ چون پیغمبر (ص) مى‌دانست تا او بگوید أنا الغلام الفارسى، آن دیگرى مى‌گوید أنا الغلام العربى. (مثال برای تعصب و نژادپرستی)

و یا شما به عنوان فروشنده، تاجر و بازرگان می آیید محصولی تولید می کنید و کم کم با کیفیت، قدرت، کنار زدن رقیبان، بازار را در اختیار می گیرید. این بازار را گرفتن اولا به چه قیمتی و دوما با چه ترفندی صورت می گیرید. به این می گویند انحصار که خود در اجتماع موجب مضررات بسیاری خواهد بود و این انحصار باعث می شود که برخی افراد نسبت به محصول و کالای شما متعصب شوند. و این تعصب دو حالت دارد یا اینکه متعصبند که از آن دفاع کنند چون نان و روزیشان است و اگر نباشد آنها صدمه خواهند دید و در صورت دوم متعصبند که آن را نابود کنند و از آن دوری می جویند، چرا که گمان می کنند این شرکت با محصولات و کالاهایش نان آنها را آجر کرده است. (مثال برای تعصب و انحصار)

ایشان در پایان عنوان کرد که منتظر نظرات و راهنماییهای پژوهشگران، اساتید گرانقدر برای طراحی و برگزاری پربارتر این کارگاهها هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۰۳ ، ۱۲:۴۵

عضو کارگروه صلح و سازش از سوی مجمع جهانی ادبی صلح و حقوق بشر به عنوان سفیر جهانی صلح انتخاب شد .
بنا بر گزارش خبرنگاران ، این گواهی توسط نماینده مجمع جهانی در ایران به دکتر حجت بقایی اهدا شد .

                                                                        

World Literary Frum For Peace And Human Rights

this certify that

dr.hojjat baqaee

INTER NATIONAL AMBASSADOR OF PEACE

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۰:۰۰

در تاریخ 09/11/2020 حجت بقایی برنده جایزه نماد قانونی legal icon award شد .

این گواهینامه از سوی انجمن وکلای متحد برای حقوق بشر اعطا شد .

خیلی روی آن مانور ندادم ،

جار زدنش برایم مسئولیت است و بس .

Legal Icon Award For Dr.Hojjat Baqaee

09/11/2020

OF : United Lawyers Association For Rights And Justice

UNLARJ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۳۳