نام تو، نگینِ خلیجفارس
نام تو، نگینِ خلیجفارس
در رثای شهید رضا سوزنچی کاشانی
(دکتر حجت بقایی)
آغازِ تو
از دلِ دریا برخاست
نه از کلماتِ خستهی تاریخ
که از نبضِ طوفان
و از حنجرهی موج
که فریاد میزد:
ای خاکِ ایران، بیدار شو!
تو
بیپرچم نیامدی
با غرورِ هشتاد سالهی تبعیدِ یک جزیره
و با قلبی که نقشه را از بر بود
پایت را
بر خاکِ تنب بزرگ گذاشتی
نه چون فاتح
که چون پسرِ مادرِ ایران
برگشته به خانه.
خلیج
نفس کشید از عمقِ غیرتت
جزیره
دست در دستِ پرچم
اشکِ شوق ریخت.
کسی نفهمید
آن صبحِ آذر
که چقدر خورشید
از نگاه تو طلوع کرد...
تو را
نه در قابهای بیجان تلویزیون
که در رواقِ دارالسیادهی رضوی
در دلِ زائرانِ خاموش
با آفتابِ نگاهت میشناسند.
امروز
نامت
در کنار خزر
در کنار البرز
در کنار تنگه
جاودانه شده.
ای مرد!
تو با قایق نیامدی
با تاریخ آمدی
و با خونت
مرز کشیدی
میان حقیقت و جعل.
تو را
نه فقط در کلاسهای جنگ
که باید در کلاسِ "حافظهی ملی" تدریس کرد.
نام تو
نجیب است
مثل صدای اذان
بر عرشهی ناو.
بلند است
مثل پرچم
در دستهای طوفانیات
زنده است
مثل غیرتِ پنهان در خلیجفارس...
+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه