شعر و ترانه : جشن غدیر ۱۴۰۴
پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ۰۵:۵۲ ق.ظ
غدیر که میرسد، دلم
ره میسپارد به نجف
این جان پر از شور و نواست
ز عشق مولای رئوف
باید که بانگ سر دهم
به شادی و شور و شعف
همه را مهمان کنم
به محفل نور نجف
شربت و شیرینی
بچینم بهر میهمانان شاه
تا چه چشمان می شود
روشن زشوق روی ماه
بلوا فتاده بر دلم
از شور ، پر از حرفهای راز
منتظرم میهمان بیاید
می کنم در خانه باز
تا ببینند مردمان
در این جهان و آن جهان
روح تویی ، یار تویی
امام مهربان تویی
اول و آخر عشق من
حیدر تویی
علی تویی
یا حیدر کرار من
یا مولا و سالار من
نامت زنده باد به دلها
ای منبع خوبیها
ای مظهر رشادت
امروز روز مولاست
روز غدیر آقاست
شیرینی و شربت بچینید
جشن و شادی به پا شد
- - -
حجت بقایی
#عید_غدیر_خم
#شعر_نو
#ترانه
#غدیر
روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه
منبع : تیوال (شعر و ادبیات )
۰۴/۰۳/۲۳