زنی شهید شد، با صدای زندگی
شنبه, ۲۹ تیر ۱۴۰۴، ۰۴:۱۵ ب.ظ
با یاد شهیده دکتر زهره رسولی :
زنی شهید شد، با صدای زندگی

نامت زهره بود...
مثل سیارهای داغ در مدارِ وفاداری
و روشن
در دلِ شبِ بیپایانِ ما
جنگ، آمده بود
از راه بسیار دور
نه با خشم برای تو
که با تعظیم
آمده بود تو را ببرد
اما تو
پیش از آن
به منشیات گفتی:
«به مریضهایم بگو... منتظر نمانند.»
و ما هنوز در صفِ حیرت ایستادهایم
چه کسی در میان زبانهها
به فکرِ زایمانِ زندگیست؟
چه کسی در شعله
یادِ تپشهای کوچکِ جنین را دارد؟
تو داشتی!
و این بود فرق تو
با ما که زندهایم
اما نمیسوزیم
برای هیچکس
نامت را باد خواهد بُرد
به گوشِ درختان بیمارستان
به پردهی پنجرههای اتاق عمل
به گوشِ نوزادانی که
نفس اولشان را
به تو مدیوناند
زنی در آتش
رفت
اما هنوز
صدا میپیچد در اورژانسِ تاریخ:
"بگویید؛ منتظر نمانند..."
+ اثری از : دکتر حجت بقایی
۰۴/۰۴/۲۹