تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

به زودی

بایگانی

۶۵ مطلب در تیر ۱۴۰۴ ثبت شده است

«زیر باران، هنوز حرف‌ها شنیده می‌شوند»
روایتی از ایستادگی یک فیلمنامه نویس در مسیر رؤیای شاعرانه


"گفت‌وگو زیر باران" طرحی که شاید در نگاه اول ساده به نظر برسد، اما دکتر حجت بقایی، فیلمنامه‌نویس و طراح این برنامه، نگاه عمیق‌تری به آن داشته است. 
او باور داشت که «گفت‌وگو زیر باران» نه فقط یک برنامه گفت‌وگو محور معمولی، بلکه فضایی شاعرانه و تأمل‌برانگیز برای شنیدن قصه‌های زندگی و احساسات است؛ فضایی که باران، به عنوان عنصر بصری و استعاره‌ای، به گفت‌وگوها عمق و حس تازه‌ای می‌بخشد.
دکتر بقایی از ابتدا معتقد بود باران در فرهنگ ما ایرانی‌ها همواره نمادی از پاکی، شروع دوباره، خاطره و حتی دلتنگی بوده است. به همین دلیل، تلفیق این نماد با فضای گفت‌وگو که در آن مهمانان از دل زندگی و تجربه‌هایشان سخن می‌گویند، می‌تواند پیوندی عاطفی و روحانی بین مخاطب و محتوا ایجاد کند.
این برنامه بیشتر از یک گفت‌وگوی معمولی، شبیه یک تجربه هنری بود که به آرامی مخاطب را دعوت به تأمل در زندگی و احساسات انسانی می‌کرد.
با وجود این چشم‌انداز روشن و جذاب، طرح «گفت‌وگو زیر باران» توسط تلویزیون محلی پذیرفته نشد.
دلایل این رد شدن هم متنوع بود؛ از نگاه‌های محافظه‌کارانه نسبت به ژانر و قالب برنامه گرفته تا محدودیت‌های اجرایی و مالی و شاید دلایل دیگر.
اما این اتفاق هیچ‌گاه دکتر بقایی را ناامید نکرد؛ او با انگیزه و روحیه‌ای مثبت، تصمیم گرفت این ایده را متوقف نکند و راهی دیگر برای تحقق آن بیابد.
او وارد مرحله تولید مصاحبه‌های «گفت‌وگو زیر باران» در رسانه‌های دیگر شد؛ رسانه‌هایی که امکانات کمتری داشتند اما آزادی بیشتری برای خلاقیت.
در این مسیر، فضای شاعرانه و تأمل‌برانگیز گفتگوها حفظ شد و حتی گاهی در قالبی ساده‌تر، به دست مخاطبان بیشتری رسید. در این مسیر، دکتر بقایی تأکید داشت که هر قطره باران در این گفت‌وگوها نمادی از حقیقتی است که هر انسانی در دل خود دارد و با هر داستان، این قطرات جمع می‌شوند تا دریایی از احساسات و معنا را بسازند.
از نگاه او، «گفت‌وگو زیر باران» بیش از یک برنامه تلویزیونی، نوعی هنر و ادبیات زنده است که می‌تواند به مخاطب این فرصت را بدهد که در میان زندگی روزمره، لحظه‌ای به عمق وجود خود بنگرد.
او به زیبایی و اهمیت دکور و لوکیشن برنامه نیز توجه ویژه داشت؛ فضایی که با نورهای مه‌آلود، صدای باران و چترهای نیمه‌باز، حال و هوایی شاعرانه ایجاد می‌کرد و به گفت‌وگوها رنگ و بوی خاصی می‌بخشید.
این گفت‌وگوها، چه با چهره‌های شناخته‌شده فرهنگی و هنری و چه با افراد معمولی اما با عمق انسانی بالا، به مخاطب فرصتی برای هم‌دلی و هم‌نفسی می‌داد.
بخش‌هایی مثل «زیر چتر خاطره» یا «نامه‌ای برای آینده» در برنامه، به‌گونه‌ای طراحی شده بودند که مهمانان با حس و حال بارانی و شاعرانه، از خاطرات و امیدهایشان بگویند و مخاطب همراه با آنها حس کند که در یک گفت‌وگوی واقعی و بی‌واسطه شرکت دارد.
از نگاه دکتر بقایی، این برنامه توانایی داشت که به رسانه‌ای متفاوت بدل شود؛ رسانه‌ای که در آن هنر، ادبیات و احساسات در کنار هم نشسته‌اند تا روزنه‌ای از امید، آرامش و زیبایی به مخاطب نشان دهند.
او با لبخندی از جنس امید و انگیزه می‌گفت که شاید روزی «گفت‌وگو زیر باران» بتواند جایگاهی در شبکه‌های تلویزیونی رسمی پیدا کند، اما مهم‌تر از آن این است که همین حالا، در هر رسانه‌ای که میزبانی‌اش را می‌پذیرد، قطرات این باران زیبا را بپراکند و دل‌ها را تازه کند.
این روحیه مثبت و نگاه عمیق دکتر بقایی به هنر و رسانه، نمونه‌ای از پشتکار و عشق به خلق اثرهای اصیل است؛ اثری که نه فقط برای دیده شدن، بلکه برای شنیده شدن و لمس شدن ساخته شده است.
گفت‌وگو زیر باران، قصه‌ای است از مقاومت، خلاقیت و ایمان به قدرت هنر در رساندن پیام‌های انسانی.

×خبرنگار گروه هنر و ادبیات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۴ ، ۱۳:۲۵
  •  
  • زیربنای توسعه با فرهنگ ساخته می شود، فرهنگ ایران به گمانم حالش خوب نیست
 

زیربنای توسعه با فرهنگ ساخته می شود، فرهنگ ایران به گمانم حالش خوب نیست

مشاور تحقیق و توسعه گفت: باید با نگاه عمیق‌تر و اصلاح ساختاری، فرهنگ‌مان را به مسیر درست برگردانیم.

به گزارش رسانه نو به نقل از جهانی پرس، ناصر جعفرزاده- من دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه، عضو اسبق خانه سینما، مستندساز و فیلمنامه نویس و این روزها تکنسین فنی رسانه هستم، و همیشه این موضوع برایم دغدغه بوده که چرا فیلمی مثل «اخراجی‌ها» به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران تبدیل شده است؟ چرا مردم ما بیشتر جذب چنین آثاری می‌شوند که با زبان ساده، گاه سطح پایین، و شوخی‌های عامیانه روایت می‌شوند؟ چرا کنسرت خواننده‌ای مثل تتلو، که در خارج از کشور و ترکیه برگزار می‌شود، این‌قدر می‌تواند روی نرخ دلار و اقتصاد ما تاثیرگذار باشد؟ این مسائل فقط موضوعات فرهنگی یا هنری نیستند؛ آنها نشان‌دهنده وضعیت پیچیده و گمراه‌کننده‌ای هستند که جامعه ما در آن گرفتار شده است.
فرهنگ عمومی هر جامعه را می‌توان از طریق رفتارهای روزمره‌اش سنجید. اینکه مردم چه کتاب‌هایی می‌خوانند، چه فیلم‌هایی را می‌بینند، و چه آهنگ‌هایی گوش می‌دهند، همه این‌ها آیینه‌ای است از خواسته‌ها، نیازها و حتی مشکلات آن جامعه. اگر این شاخص‌ها نشان دهند که جامعه بیشتر به دنبال سرگرمی‌های ساده، سطحی و گاه نازل است، این یعنی جایی در چرخه فرهنگ و آموزش ما دچار اختلال شده است.
من دیده‌ام که نویسندگان و نخبگان فرهنگی ما، کسانی که می‌توانستند چراغ راه مردم باشند، در گوشه‌ای گرفتار مشکلات روحی و اجتماعی شده‌اند. بسیاری‌شان در شرایطی زندگی می‌کنند که حتی از نظر روانی در تنگنا قرار دارند، انگار جامعه آنها را کنار گذاشته است.
این وضعیت یک نشانه‌ی هشدار است؛ وقتی کسانی که باید فرهنگ را بسازند و به پیش ببرند، در حاشیه قرار می‌گیرند، طبیعی است که مردم جذب محتوایی شوند که سطحی و پر از سرگرمی‌های زودگذر است.
مشکل اصلی این است که معیارهای فرهنگی و آموزشی ما درست تنظیم نشده‌اند.
جایی در این مسیر، جابه‌جایی معیارها و ارزش‌ها باعث شده که جامعه ما به سمت انتخاب‌هایی برود که نه تنها شایسته تاریخ و تمدن ایرانی نیست، بلکه به نوعی آینه‌ای از سردرگمی و گمراهی است.
آیا ما اشتباه یاد گرفته‌ایم؟ یا شاید رسانه‌ها و فضای آموزشی ما اشتباه عمل کرده‌اند؟ شاید هم خودمان در عمق این بحران فرهنگی به اشتباه افتاده‌ایم و نمی‌توانیم راه درست را ببینیم.
اما این وضعیت نباید ادامه پیدا کند. مردم ایران، مردمی با تمدنی بزرگ و فرهنگی غنی، شایسته‌اند که به جای سطحی‌ترین محتواها، آثار فاخر و ارزشمند ببینند، بشنوند و بخوانند. باید معیارهای فرهنگی‌مان را بازبینی کنیم، فضای فرهنگی را برای نخبگان باز کنیم و از آن‌ها حمایت کنیم تا بتوانند آثار ماندگار و الهام‌بخشی خلق کنند.
این‌که «اخراجی‌ها» و کنسرت‌های پرهیاهوی تتلو تبدیل به شاخص‌هایی شده‌اند که جامعه ما را معرفی می‌کنند، یک زنگ خطر است.
ما باید با نگاه عمیق‌تر و اصلاح ساختاری، فرهنگ‌مان را به مسیر درست برگردانیم. مردم ایران حق دارند که در فضای فرهنگی سالم و اصیل زندگی کنند. این یک آرزو نیست؛ یک ضرورت برای آینده‌ای بهتر است.

 

https://jahanipress.ir/%d8%b2%db%8c%d8%b1%d8%a8%d9%86%d8%a7%db%8c-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b9%d9%87-%d8%a8%d8%a7-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d8%b3%d8%a7%d8%ae%d8%aa%d9%87-%d9%85%db%8c-%d8%b4%d9%88%d8%af%d8%8c-%d9%81%d8%b1/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۴ ، ۰۳:۵۷

با یاد شهیده دکتر زهره رسولی :

زنی شهید شد، با صدای زندگی

 

نامت زهره بود...

مثل سیاره‌ای داغ در مدارِ وفاداری

و روشن

در دلِ شبِ بی‌پایانِ ما

جنگ، آمده بود

از راه بسیار دور

نه با خشم برای تو

که با تعظیم

آمده بود تو را ببرد

اما تو

پیش از آن

به منشی‌ات گفتی:

«به مریض‌هایم بگو... منتظر نمانند.»

و ما هنوز در صفِ حیرت ایستاده‌ایم

چه کسی در میان زبانه‌ها

به فکرِ زایمانِ زندگی‌ست؟

چه کسی در شعله

یادِ تپش‌های کوچکِ جنین را دارد؟

تو داشتی!

و این بود فرق تو

با ما که زنده‌ایم

اما نمی‌سوزیم

برای هیچ‌کس

نامت را باد خواهد بُرد

به گوشِ درختان بیمارستان

به پرده‌ی پنجره‌های اتاق عمل

به گوشِ نوزادانی که

نفس اولشان را

به تو مدیون‌اند

زنی در آتش

رفت

اما هنوز

صدا می‌پیچد در اورژانسِ تاریخ:

"بگویید؛ منتظر نمانند..."

+ اثری از : دکتر حجت بقایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۱۶:۱۵

وقتی گزارش من را به اسم مستند فروختند/ با بهره‌گیری از دیدگاه‌های حجت بقایی مستندساز و پژوهشگر حوزه توسعه

 

اخبار مدیریت// سرقت آثار رسانه‌ای فقط یک سوءتفاهم نیست؛ یک زخم عمیق است بر بدن بی‌پناه تولیدات مستقل. وقتی خلاقیت، پژوهش و روایتِ شخصی شما، بی‌هیچ نام و نشانی، در بسته‌بندی تازه‌ای فروخته شود، آن‌وقت سؤال اصلی این است: چطور از صدای خودمان محافظت کنیم؟

(یک خاطره، یک زخم)

چند سال پیش در تهران مجموعه‌ای از گزارش‌های تحقیقی درباره صنعت سوسیس و کالباس تهیه کردم. گزارشی چندوجهی؛ نه‌فقط به مضرات، بلکه به زوایای پنهان‌تر این صنعت: سودها، زیان‌ها، مخاطرات و فرصت‌ها. بعدها با پیشنهاد یکی از دوستان، در شبکه تهران بخش‌هایی از آن را به‌صورت تصویری درآوردیم. چند گزارش خبری هم ساخته شد، اما پروژه به دلایلی متوقف ماند. همه‌چیز همان‌جا تمام شد، یا دست‌کم من فکر می‌کردم تمام شده است.

ماهِ‌ها بعد، روزی در سبزه‌میدان، همراه با همسرم قدم می‌زدم. بساط‌فروشی چند سی‌دی مستند روی زمین چیده بود. یکی از آن‌ها توجهم را جلب کرد: عنوانش آشنا بود. روی جلد، کلمه‌هایی دیده می‌شد که حس غریبی به من داد. مستندی درباره سوسیس و کالباس. کنجکاو شدم. آن را خریدم و شب در خانه پخش کردم. بعد از چند دقیقه، برایم جالب بود: این همان گزارشی بود که من نوشته و ساخته بودم با همان ساختار، تصاویر، صدا، لحن و روایت. تنها چیزی که تغییر کرده بود، نام تهیه‌کننده و عنوان مستند بود.

مشکل فقط دزدی نیست؛ نادیده‌گرفتن حقوق است

در نگاه اول، شاید این فقط یک «کپی غیرقانونی» به نظر برسد. اما عمق ماجرا فراتر از آن است. این نوع سرقت، بدون هرگونه تغییر یا ذکر منبع، در واقع مصادره‌ی کامل یک روایت است. روایت، محصول تحقیق، تجربه، تحلیل، و زبان فردیِ صاحب اثر است. حذفِ او، پاک‌کردن هویتش است از چیزی که روزگاری با جان و دل ساخته بود.

این اتفاق، متأسفانه یک استثنا نیست. بسیاری از مستندسازان، خبرنگاران و تولیدکنندگان مستقل، خاطرات مشابه فراوانی دارند. تجربه‌هایی از دیده‌شدن نام‌های دیگر، روی پروژه‌هایی که خودشان با دستِ خالی ساخته بودند.

در جای دیگر در هیات داوران جشنواره ای همکاری می کردم، در بخش فیلمهای کوتاه، یکی از فیلمها را که دیدم، برایم شوکه کننده بود، و واقعا غیر قابل قبول، گزارشی را که من تولید کرده بودم به عنوان فیلم کوتاه در جشنواره شرکت کرده بود،برای اینکه ناداوری نکنم و ناخوداگاه در رای دیگران اثر نگذارم از هیات استعفا دادم.

چرا این اتفاق‌ها رخ می‌دهد؟

به گفته‌ی آقای بقایی، مستندساز و پژوهشگر توسعه، در ایران ساختار مشخص و قابل‌اعتمادی برای ثبت و حمایت حقوقی از آثار رسانه‌ای مستقل وجود ندارد. در نبود یک نهاد مرجع برای ثبت حقوق مالکیت فکری تولیدات غیرسینمایی، هر کسی می‌تواند با دسترسی به نسخه‌ای از اثر، آن را به‌نام خود منتشر کند، بی‌هیچ پیگردی.

از سوی دیگر، فرایندهای رسمی ثبت و شکایت، آن‌قدر پرهزینه، زمان‌بر و پیچیده‌اند که اغلب، سازنده‌ی مستقل عطایش را به لقایش می‌بخشد.

در کنار این‌ها، پایین‌بودن آگاهی حقوقی در میان تولیدکنندگان رسانه‌ای نیز مزید بر علت است. 

کمتر مستندسازی در ایران، در ابتدای مسیر خود درباره مجوزهای خلاقانه، قرارداد با عوامل، یا شیوه‌های ثبت رسمی اثر چیزی می‌داند. بسیاری از تولیدات مستقل به‌جای آن‌که فرآیندی حرفه‌ای و حقوقی داشته باشند، در بسترهای دوستانه و غیررسمی شکل می‌گیرند، بستری که از نظر حقوقی، آسیب‌پذیرترین فضاست.

چه می‌توان کرد؟

اگرچه ساختارهای حمایتی در ایران همچنان ناقص است، اما چند گام عملی می‌توان برداشت:

در مرحله اول: ثبت ایده و طرح در خانه سینما یا مراکز ثبت حقوقی:

استفاده از واترمارک و نشانه‌گذاری در نسخه‌های اولیه

گام دوم: مستندسازی کامل مراحل تولید (تاریخ‌ها، نسخه‌ها، همکاران)

گام سوم: استفاده از لایسنس‌های بین‌المللی مالکیت خلاق

 

و در نهایت: آموزش حقوق رسانه‌ای در دوره‌های مستندسازی و خبرنگاری...

این‌ها شاید جلوی دزدی را به‌طور کامل نگیرند، اما راه را برای اثبات حق هموارتر می‌کنند.

(روایت‌هایی که باید شنیده شوند)

تجربه‌ی من از بازدید یک مستندِ دزدیده‌شده، فقط یک خاطره تلخ نیست؛ آینه‌ای‌ست از یک بحران واقعی. ما در فضایی تولید می‌کنیم که بین خلاقیت و قانون، شکافی عمیق افتاده. تا زمانی که این شکاف پر نشود، هر تولیدکننده‌ی مستقلی باید خودش حافظ اثرش باشد، نه فقط با خلاقیت، که با شناخت حقوقش.

هر بار که داستان‌هایی مانند این روایت می‌شوند، قدمی برداشته می‌شود برای ایجاد حساسیت بیشتر، و شاید در آینده، شکل‌گیری نظامی کارآمد برای حفظ مالکیت فکری.

تا آن روز، روایت‌مان را نه‌تنها باید بسازیم، بلکه باید از آن محافظت هم بکنیم.

+نشریه الکترونیکی اخبار مدیریت

https://www.tiwall.com/wall/post/424440

×روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۱۰:۳۸

در گفتگو با فودنا مطرح شد :

چشم‌انداز گسترش بازارهای منطقه‌ای؛ نقش استراتژیک پگاه در توسعه صادرات لبنی ایران

اخبار مدیریت// در نشست اخیر خبرنگار شبکه خبری صنایع غذایی(فودنا) با دکتر بقایی، مشاور تحقیق و توسعه، تمرکز بحث بر مسیرهای عملی و راهبردی برای ورود مؤثرتر پگاه به بازارهای کشورهای همسایه، حوزه دریای خزر و خلیج فارس بود.

دکتر بقایی، با نگاهی کل‌نگر و واقع‌گرایانه، مجموعه‌ای از راهکارهای اجرایی و پتانسیل‌های بالفعل منطقه‌ای را برای توسعه بازار این برند باسابقه‌ی ایرانی مطرح کرد.

به باور او، جایگاه فعلی پگاه در بازار داخلی، حاصل چند دهه سرمایه‌گذاری در کیفیت، زنجیره تأمین و تنوع محصول است؛ اما فرصت‌های رشد بیشتر در گرو نگاه فرامرزی و صادرات‌محور خواهد بود. او معتقد است که برای دستیابی به سهم مؤثر از بازارهای همسایه، شرکت باید وارد فاز جدیدی از فعالیت‌های بین‌المللی شود؛ فازی که صرفاً محدود به فروش محصول نهایی نباشد، بلکه بر پایه ایجاد ارتباطات تجاری پایدار، شراکت‌های محلی و سازوکارهای بومی‌سازی شده شکل گیرد.

 
 

در بخش نخست این تحلیل، کشورهای حوزه خلیج فارس مورد توجه قرار گرفتند. دکتر بقایی با اشاره به مزیت‌های رقابتی محصولات لبنی ایرانی، به ویژه در حوزه سلامت‌محور بودن و کیفیت بالا، تأکید کرد که با وجود حضور برندهای رقیب از اروپا و ترکیه، هنوز فضا برای محصولاتی با قیمت رقابتی و طعم بومی‌شده در این بازارها وجود دارد. او توصیه کرد پگاه با ایجاد دفاتر منطقه‌ای فروش، استفاده از شبکه‌های توزیع محلی و ارائه محصولات با بسته‌بندی‌های متناسب با فرهنگ مصرف منطقه، می‌تواند جایگاه خود را تثبیت کند.

از سوی دیگر، کشورهای حاشیه دریای خزر، به ویژه آذربایجان، ترکمنستان، و قزاقستان، ظرفیت‌های مهمی برای صادرات محصولات فرآوری‌شده لبنی دارند. در این حوزه، تأکید بر حمل‌ونقل ریلی و دریایی، استفاده از مزیت جغرافیایی ایران، و توسعه زنجیره سردخانه‌ای در مسیرهای صادراتی، از جمله مواردی بود که در این نشست مطرح شد. دکتر بقایی اعتقاد داشت که پگاه با بهره‌گیری از دیپلماسی اقتصادی منطقه‌ای، می‌تواند قراردادهای بلندمدت با خرده‌فروشان عمده و زنجیره‌های توزیع منطقه‌ای منعقد کند.

در ادامه این گفتگو، بازار افغانستان، عراق و پاکستان نیز به عنوان بازارهای پرپتانسیل اما حساس معرفی شدند. ورود به این بازارها نیازمند شناخت دقیق از ساختارهای توزیع محلی، درک فرهنگ مصرف، و تطبیق بسته‌بندی و زبان تبلیغاتی با شرایط بومی است. به اعتقاد دکتر بقایی، یکی از کلیدهای موفقیت در این مسیر، سرمایه‌گذاری در بازاریابی دیجیتال هدفمند و حضور در نمایشگاه‌های تخصصی صنایع غذایی منطقه‌ای خواهد بود.

او در پایان، بر ضرورت نوسازی تصویر برند پگاه برای بازارهای جهانی تأکید کرد؛ بازتعریفی که باید هم در قالب گرافیکی برند و هم در شیوه روایت داستان محصول و اصالت آن بازتاب یابد. پگاه، به عنوان یکی از قدیمی‌ترین برندهای لبنی ایران، ظرفیت آن را دارد که در بازارهای منطقه‌ای نه تنها به عنوان صادرکننده، بلکه به عنوان شریک تجاری راهبردی شناخته شود.

+گروه خبری لبنیات و صنایع وابسته

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۰۱:۲۷

انتشار غزل «زهره‌ی آتش‌نشین» به یاد شهیده دکتر زهره رسولی

نشریه الکترونیکی یک کتاب//در روزهای اخیر، غزلی با عنوان «زهره‌ی آتش‌نشین» به یاد شهیده دکتر زهره رسولی منتشر شده که با استقبال علاقه‌مندان به شعر آیینی و اجتماعی روبه‌رو شده است. این شعر، پاسداشتی شاعرانه و پراحساس از مقام والای این بانوی پزشک است که در جریان موشک‌باران دشمن، به فیض شهادت نائل آمد.

دکتر حجت بقایی در این غزل، با زبانی گرم و کلاسیک، تصویری حماسی و معنوی از شخصیت شهیده رسولی ترسیم کرده است. شعر با لحنی اندوه‌بار اما سرشار از افتخار آغاز می‌شود:

«به شوق مهر، دل از جان شد جدا، رفتی / میان شعله‌ها آرام، تا خدا رفتی»

اگرچه واژه‌ی «شعله» در بیت نخست ممکن است در ابتدا اشاره‌ای استعاری به آتش به نظر برسد، اما در متن شعر به‌وضوح به فضای انفجار و حمله‌ی موشکی و درگیری با لحظه‌های خطر اشاره دارد.

غزل با بهره‌گیری از مفاهیم والایی چون «ایمان»، «وفاداری»، «شرافت» و «وظیفه»، شخصیت شهیده را نه فقط یک پزشک، بلکه الگویی برای مسئولیت‌پذیری و انسان‌دوستی معرفی می‌کند. استفاده از مضامین آسمانی همچون «نسیم شرافت»، «ستاره»، و «فلک»، نشانگر عروج معنوی زهره رسولی در ذهن شاعر است.

در سطرهایی مانند:

«به جای ناله، پیام وظیفه کردی فاش / به آتش از پی ایمان و اقتدا رفتی»

می‌توان درک کرد که شهادت دکتر رسولی تنها یک فقدان نیست، بلکه پیامی عمیق برای جامعه امروز است: وفاداری به رسالت انسانی تا آخرین لحظه.

شعر «زهره‌ی آتش‌نشین» نه‌تنها یک مرثیه، بلکه تجلیل‌نامه‌ای از شکوه زن ایرانی، پزشکی متعهد، و شهیدی والامقام است که در اوج بحران، وظیفه را بر جان ترجیح داد.

انتشار این اثر، گامی مؤثر در زنده نگه داشتن یاد شهدای گمنام عرصه سلامت و مقاومت است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۰۱:۰۹

مدیریت به سبک ترافل؛ روایتی از رشد مدیران موفق با نگاه بومی

(روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه)

دکتر حجت بقایی، طراح کارگاه آموزشی «مدیریت به سبک ترافل»، در گفت‌وگو با اخبار مدیریت به تشریح روند طراحی این کارگاه و اهمیت توجه به ظرفیت‌های بومی در پرورش مدیران پرداخت.
او با اشاره به دغدغه‌های خود درباره استفاده ناکافی از استعدادها و پتانسیل‌های داخلی در عرصه مدیریت گفت:
«در کشور ما ظرفیت‌های فراوانی وجود دارد که متأسفانه به دلایل مختلف دیده نمی‌شوند یا به شکل درست پرورش داده نمی‌شوند. این موضوع به ویژه در حوزه مدیریت نمود بیشتری دارد. به همین دلیل تصمیم گرفتم کارگاهی طراحی کنم که ضمن ارائه آموزش‌های مدیریتی کاربردی و عمیق، فرهنگ و قابلیت‌های بومی کشور عزیزمان را نیز برجسته کند.»
دکتر بقایی درباره انتخاب «ترافل» به عنوان نماد اصلی کارگاه توضیح داد:
«ترافل با در زبان محلی قارچ دنبلان کوهی یکی از محصولات ایرانی بسیار ارزشمند، گرانقیمت و در عین حال مظلوم است که در مناطق خاصی از کشور رشد می‌کند. این قارچ ظریف و کمیاب، نیازمند شرایط خاص، مراقبت دقیق و صبر است تا به بهترین کیفیت برسد. این ویژگی‌ها به نظر من کاملاً با روند رشد یک مدیر موفق هماهنگ است؛ مدیری که باید در محیط مناسب رشد کند، صبور باشد، به جزئیات توجه کند و با دقت شرایط را مدیریت نماید. بنابراین، ترافل به عنوان نماد اصلی کارگاه انتخاب شد.»
او اهمیت پرورش مدیران با توجه به پتانسیل‌های بومی را یکی از کلیدی‌ترین اصول این کارگاه دانست و افزود: «باید مدیران آینده ما ابتدا ظرفیت‌ها و امکانات بومی خود را بشناسند و روی آنها سرمایه‌گذاری کنند. ما نباید صرفاً به مدل‌های خارجی تکیه کنیم، بلکه باید بیاموزیم چگونه با استفاده از شرایط، فرهنگ و منابع داخلی، بهترین نتایج را رقم بزنیم. این رویکرد می‌تواند سبک مدیریتی را از سطحی و گذرا به پایدار و اصیل تغییر دهد.»
دکتر بقایی معتقد است این نوع نگاه به مدیریت، زمینه‌ساز تغییرات مثبت در سازمان‌ها و جامعه خواهد شد.
او به مدیران جوان توصیه کرد:
«مثل ترافل باشید؛ با صبر، دقت و حوصله رشد کنید. محیط‌تان را به خوبی بشناسید، از اشتباهات درس بگیرید و هرگز دست از تلاش برای بهتر شدن برندارید. موفقیت واقعی، موفقیتی است عمیق و ماندگار، نه زودگذر و سطحی.»
او در پایان تأکید کرد که پتانسیل‌های بومی کشور ما، همانند ترافل‌های ارزشمند، گنجینه‌هایی ناشناخته‌اند که با مراقبت و توجه درست، می‌توانند به شکوفایی برسند و مسیر توسعه را هموار سازند.
× گفتگو گروه خبری اخبار مدیریت
+ روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۴ ، ۱۹:۳۶

خواهر خواندگی رشت و ترکمنباشی، پیشنهادی برای گسترش ارتباطات علمی، پژوهشی استان گیلان و ترکمنستان

گروه خبری،پژوهشی اقتصاددان شمال)

در گفتگویی صمیمی با دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه ، به بررسی اهمیت و چشم‌اندازهای خواهرخواندگی میان شهر رشت در گیلان و شهر ترکمنباشی در ترکمنستان پرداختیم. این ارتباط جدید، نمونه‌ای بارز از دیپلماسی شهری است که می‌تواند مسیر تازه‌ای برای توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در منطقه خزر باز کند.
دکتر بقایی با تاکید بر ظرفیت‌های بی‌نظیر استان گیلان در حوزه‌های مختلف گفت: «رشت به عنوان مرکز استان، نه تنها به دلیل پیشینه تاریخی و فرهنگی غنی، بلکه به واسطه زیرساخت‌های علمی و پژوهشی قوی، توانمندی قابل توجهی در برقراری همکاری‌های فرامرزی دارد. دانشگاه گیلان و مراکز تحقیقاتی فعال، می‌توانند نقش محوری در ایجاد تعاملات علمی و تبادل دانش بین دو شهر ایفا کنند.»
وی ادامه داد: «از سوی دیگر، ترکمنباشی با موقعیت استراتژیک خود در کرانه دریای خزر و به عنوان یک بندر مهم، ظرفیت‌های اقتصادی گسترده‌ای دارد که می‌تواند مکمل توانمندی‌های اقتصادی رشت باشد. تعاملات تجاری و گردشگری بین این دو شهر می‌تواند زمینه‌ساز رونق اقتصادی و توسعه پایدار در هر دو سوی مرز شود.»
یکی از نکات کلیدی که بقایی به آن اشاره کرد، اهمیت اشتراکات فرهنگی میان مردمان شمال ایران و ترکمنستان است: «این پیوند تاریخی و فرهنگی، فرصتی بی‌نظیر برای تبادل هنرمندان، برگزاری جشنواره‌های مشترک و حفظ میراث فرهنگی ناملموس ایجاد می‌کند. چنین همکاری‌هایی می‌تواند در تقویت هویت‌های محلی و تقویت پیوندهای مردمی بسیار موثر باشد.»
از نظر دکتر بقایی، حوزه آموزش و پژوهش نیز نقشی حیاتی در این خواهرخواندگی ایفا می‌کند: «همکاری میان دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی دو شهر، علاوه بر تبادل دانشجویان و اساتید، می‌تواند به اجرای پروژه‌های تحقیقاتی مشترک به ویژه در زمینه مسائل زیست‌محیطی و حفاظت از خزر منجر شود. این مسئله اهمیت فراوانی دارد زیرا محیط‌زیست خزر دغدغه مشترک همه کشورهای منطقه است.»
دکتر بقایی همچنین به ابعاد نوین این ارتباط اشاره کرد: «فراتر از همکاری‌های اقتصادی و فرهنگی، خواهرخواندگی رشت و ترکمنباشی می‌تواند به عنوان الگویی برای سایر شهرهای منطقه خزر عمل کند. این نوع تعاملات می‌تواند به شکل‌گیری شبکه‌ای گسترده از همکاری‌های منطقه‌ای بینجامد که در نهایت به ثبات، امنیت و رفاه جمعی در منطقه کمک می‌کند.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «امیدواریم این خواهرخواندگی به معنای واقعی کلمه، پلی مستحکم میان دو ملت باشد و به توسعه پایدار، تقویت دیپلماسی محلی و افزایش سطح زندگی مردم منجر شود. سرمایه‌گذاری در این همکاری‌ها، علاوه بر ایجاد فرصت‌های اقتصادی، می‌تواند زمینه‌ساز ارتقای فرهنگ و افزایش شناخت متقابل میان دو جامعه شود.»
بدون شک، این پیوند تازه، گامی مهم در راستای همگرایی منطقه‌ای و بهره‌برداری هوشمندانه از ظرفیت‌های مشترک فرهنگی و اقتصادی است که می‌تواند مدل موفقی برای سایر شهرها و کشورهای حوزه دریای خزر باشد.
+گروه خبری،پژوهشی اقتصاددان شمال
#توسعه
#گیلان
#ترکمنستان
#رشت
#ترکمنباشی
×روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۴ ، ۱۹:۳۱

به یاد نیما رجب پور ...
سردبیر شهید جنگ ۱۲ روزه ...

شعر: پسر لاهیجان، شهید صدای رسانه

(دکتر حجت بقایی)

نیما
تو در دل حادثه ایستادی
وقتی سایه مرگ بر ما آمد
تو صدای رسانه را حفظ کردی
تا آن که همه رفتند
تو ماندی
و جانت را 
در راه ایستادگی فدا کردی
قرار بود بعد از سال‌ها
به زادگاه سبزت برگردی
لاله‌های لاهیجان چشم‌انتظار بودند
اما سهم تو از روزها
یک غروب خاموش شد
دخترت صدایت زد
اما خون
راه بازگشت را بست
ای پسر وطن
تو رفتی و ما هنوز
به یادت
سکوت می‌کنیم
در عمق درد
ایران
سوگوار توست
اما نامت همیشه زنده است
نیما
در آسمان آرام بگیر
که ما هنوز صدای تو را می‌شنویم
در میان بادهای سبز لاهیجان...
+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۴ ، ۲۳:۰۱

ظرفیت‌های مغفول صادراتی: حلزون، فرصتی نوظهور برای ایران در اقتصاد غیرنفتی

شبکه خبری صنایع غذایی // در میان ده‌ها کالای صادراتی که این روزها در فهرست تجارت خارجی ایران مطرح می‌شود، «حلزون» عنوانی است که کمتر شنیده شده، اما پتانسیل بالایی برای ارزآوری دارد. 
حجت بقایی؛مشاور تحقیق و توسعه، در گفت‌وگویی تحلیلی بر ظرفیت‌های کمتر دیده‌شده‌ی صادرات حلزون تأکید دارد و آن را یکی از مسیرهای هوشمندانه برای تنوع‌بخشی به صادرات غیرنفتی کشور می‌داند.
به باور بقایی، حلزون از جمله گونه‌هایی است که در بسیاری از کشورها از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ نه‌تنها در سبد غذایی، بلکه در صنایع آرایشی، دارویی و حتی پزشکی. 
متن کامل گفتگو در را در فودنا مطالعه نمایید:

https://www.foodna.com/fa/newsagency/126788/

#فودنا
#صنعت_ایرانی
#حلزون
#مشاور_تحقیق_و_توسعه 
#شبکه_خبری_صنایع_غذایی
×روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۴ ، ۲۰:۳۱