شعری برای صلح ، سروده ای از دکتر بقایی
چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ۰۱:۲۳ ق.ظ
شعری برای صلح
(حجت بقایی)
پنجره را باز کن
بگذار باد، قصههای تازه بیاورد
قصههایی از روزهایی که هنوز نیامدهاند
هوا که گرم میشود
دل، از سنگینی امروز رها میشود
و میداند که در پس ابرهای تیره
خورشید به آرامی برمیخیزد
دستهایمان را در دست هم بگذاریم
تا راههای تاریک روشن شوند
تا بهار
دوباره در دلها جوانه بزند
امید، نه در دوردستها
که همین حالا در نفسهای ما
در نگاههای بیدار
در قلبهایی که هنوز میتپند
پنجره را باز کن
و به فردایی فکر کن
که در آن لبخند
زبان مشترک همه ماست
و صلح
تنها آهنگِ خیابانهاست
#صلح
#شعر
#ترانه
روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه
۰۴/۰۴/۲۶