مهاجرت، چالشها و راهکارهایی برای کنار آمدن با چالشها
واحد خبر کارگروه صلح و سازش ، حجت بقایی در مقاله ای به چالشهای انتقال از شهری به شهر دیگر پرداخته است
مهاجرت از شهری مثل تهران که پایتخت کشور است، به شهرهای دیگر، به دلایلی مثل شغل، تغییر سبک زندگی، اجبار اداری یا دلایل خانوادگی – برای خیلیها تصمیمی بزرگ و پرچالش است. این چالشها بهویژه زمانی شدیدتر میشود که فرد در شهر مقصد هیچ آشنا یا شبکه ارتباطی نداشته باشد. در ادامه به مهمترین چالشهایی که این افراد ممکن است تجربه کنند میپردازیم:
1. با انتقال در مرحله نخست شبکه ارتباطی و حمایت اجتماعی خود را از دست می دهید :
در پایتخت معمولاً افراد به دوستان، همکاران، همدانشگاهیها یا حتی اقوام دسترسی دارند. این روابط غیررسمی بهشدت به تطبیق با محیط و مقابله با مشکلات روزمره کمک میکنند. وقتی فرد به شهری منتقل میشود که در آن هیچ آشنایی ندارد:
احساس تنهایی و انزوا میکند.
در لحظههای بحرانی یا تصمیمگیری مهم، کسی برای مشورت ندارد.
حتی کارهای ساده مثل پیدا کردن دکتر خوب، خانه مناسب یا تعمیرکار، به چالشهای واقعی تبدیل میشوند.
2. تفاوتهای فرهنگی، زبانی یا اجتماعی را جدی بگیرید :
حتی در یک کشور واحد، هر شهر هویت، لهجه، آداب و فضای اجتماعی خاص خود را دارد. یک تهرانی که به شهری مثل بوشهر، یزد ، رشت یا ارومیه منتقل میشود، ممکن است با موارد زیر مواجه شود:
لهجه و گویش متفاوت که درک صحبتها یا ارتباط گرفتن را سخت میکند. در هر شهری که به آن منتقل می شوید گویشهای محلی و حتی گاه زبان بومی آنجا را یاد بگیرید و نکته های کلامی بومیان منطقه را ملکه ذهن خود کنید، وگرنه با چالش روانی روبرو می شوید و ناخودآگاه ممکن است عکس العملهای غیرمنطقی نشان دهید.
نگرشهای متفاوت نسبت به غریبهها؛ در برخی شهرها افراد محافظهکارتر یا بستهتر رفتار میکنند.
قواعد نانوشته در ارتباطات اجتماعی که غیربومیها آن را نمیدانند.
3. سازگاری با سبک زندگی متفاوت در شهرهای کوچکتر نسبت به پایتخت ممکن است دشوار باشد :
زندگی در پایتخت معمولاً پرسرعت، رقابتی، متنوع و دسترسیپذیر است. انتقال به شهری کوچکتر یا با فرهنگ آرامتر میتواند باعث موارد زیر شود:
احساس عقبگرد یا افت شغلی، بهویژه اگر فرصتهای رشد محدودتر باشد.
نارضایتی از سبک زندگی کند یا کمهیجان.
مشکل در یافتن خدمات یا امکانات خاص که در پایتخت بهراحتی در دسترس بود.
4. چند چالش شغلی و محیط کار : حتی اگر دلیل مهاجرت، انتقال شغلی باشد، باز هم تطبیق با تیم جدید، فرهنگ سازمانی متفاوت، و نبودن در مرکز تصمیمگیریها (که اغلب در پایتخت هستند)، میتواند فرد را دلسرد کند.
در شهرهای کوچکتر به طور معمول اولا ، فرصتهای رشد افقی و عمودی کمتر است. و در بسیاری از مراکز فرصتی نیست، و اصلا فرصت نمی دهند، مگر اینکه ویژگیهای خاصی داشته باشید، که اغلب به روابط شما باز می گردد نه ویژگیهای فنی، تخصصی شما .
همچنین جایگزینی افراد در شهرستانها سختتر انجام میشود، بنابراین فشار کاری ممکن است بیشتر باشد. و انتقال دوباره ممکن است سالها طول بکشد، پس در زمان تصمیم گیری برای انتقال به دقت فکر کنید.
گاهی به افراد غیربومی، اعتماد کمتری در تصمیمسازی داده میشود.
5. یافتن مسکن و ایجاد حس در خانه خود بودن کمی سخت است:
فردی که هیچ آشنایی ندارد، معمولاً:
در انتخاب منطقه یا محله مناسب دچار سردرگمی میشود.
ممکن است با موجران یا مشاوران غیرمنصف روبهرو شود.
مدتها طول میکشد تا احساس «خانه» و امنیت پیدا کند.
( چند راهکار برای سازگاری بهتر):
فعالانه شبکهسازی کنید: در گروههای محلی، کلاسها، انجمنها یا فعالیتهای داوطلبانه شرکت کنید.
از کمک همکاران استفاده کنید: اگر بهدلایل شغلی منتقل شدهاید، ارتباط بیشتر با همکاران میتواند سریعتر شما را وارد بافت اجتماعی کند.
از پلتفرمهای آنلاین بهره ببرید: گروههای مجازی (مثل ایتا،سروش،بله، دیوار، اینستاگرام، و کانالهای محلیها) میتوانند راهنمای خوبی برای آشنایی با فضا باشند.
صبور باشید و از تجربه یاد بگیرید: سازگاری با شهر جدید زمان میبرد. از تفاوتها نترسید؛ سعی کنید بهجای قضاوت، مشاهدهگر باشید.
در سفرهای رفتوبرگشتی، پیوند با شهر مبدا را حفظ کنید، اما وابسته نمانید. تکیه به گذشته ممکن است مانع تطبیق شما با حال شود.
- روزنوشتهای مشاورتحقیق و توسعه