ترانه راک: کارگروه صلح و سازش / لجنة السلام والمصالحة
(سراینده: حجت بقایی _ الحجت البقائی)
من از خاک داغ جنوبم، از باد سرد شمال
از لهجه مادرم تا نغمه خوزستان و کرد و تال
أنا من تراب الجنوب الحار، ومن ریح الشمال البعید
من لهجة أمی، من أغانی الکرد والعرب والوحید
من از درد مردمم، از بغض توی گلوم
از شبای بی چراغ، تا صبحای بیسکون
أنا أعرف وجع الناس، فی صوتی أنین
من لیالٍ بلا نور، إلى فجرٍ حزین
یه دنیا قوم و رنگ، یه مشت فریاد و رنج
همه دنبال صلح، ولی گم شدن تو جنگ
عالمٌ من ألوانٍ وصوتٍ ودم
کلهم یبحثون عن السلام، ویضیعون فی الألم
من اینجام، هنوز پابند مردم
تو کارگروهِ صلح و سازش، با دلِ زخمی و گرم
أنا هنا، قلبی مع الناس
فی لجنة السلام والمصالحة، رغم الجراح والیأس
من اینجام، میانِ دود و آهن
مینویسم عشقو با دستای پینهبسته وطن
أکتب الحبَّ بیدی
فی تراب الوطن، رغم الحدید والنار
من شنیدم خنده تلخ، از لبای بیامید
از چشمهای پیرزنی که دلش شکست و ندید
سمعتُ ضحکةً حزینة، من فمٍ بلا أمل
من عیون امرأةٍ عجوز، قلبُها انکسر ولم یقل
مردم خسته ن از وعده، از نقاب و دروغ
از کت و ماشین لوکس، از سکوت و فروغ
الناسُ تعبوا من الوعودِ الکاذبة
من البدلاتِ والسیاراتِ الفاخرة، من الصمتِ والمصائب
من اینجام، هنوز پابند مردم
تو کارگروهِ صلح و سازش، با دلِ زخمخورده و گرم
أنا هنا، رغم کل الألم
فی لجنة السلام، أحمل حلمَ الأمم
بذار صدام بپیچه بینِ کوچههای خاکی
بذار بدونن هنوز هستن آدمای پاکی!
دَعْ صوتی یدوّی فی الحارات
لِیَعلموا أن الطیبینَ ما زالوا أحیاء
آشتی، آشتی، نه فقط یه شعار
یه زخمِ کهنه ست، یه رؤیایِ ماندگار!
السلامُ لیس شعارًا
هو جرحٌ قدیم، وحلمٌ یُصارعُ النار!
من اینجام، هنوز پابند مردم
تو کارگروهِ صلح و سازش، با دلِ خسته و گرم
أنا هنا، مع الناس دومًا
فی لجنة السلام، أزرعُ الحلمَ فی الحطام
مینویسم عشقو با صدای وطن
با درد و خشم و امید من!
أکتبُ الحبَّ بصوتِ وطنی
بالألمِ والغضبِ… وبالأملِ الدائمِ فی عیونی
من اینجام...
میون مردمم...
تا وقتی صلح فقط یه واژه ست...
من اینجام...
أنا هنا...
بینَ الناس...
حتى یصیرُ السلامُ حقیقة...
أنا هنا...
+++
#صلح_و_سازش
#السلامُ
#لجنة_السلام
#کارگروه_صلح_و_سازش
#آشتی
#ترانه_راک
#دوزبانه

