تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

به زودی

بایگانی

واحد خبر کارگروه صلح و سازش- اقتصاد کشاورزی// در بازدیدی که دکتر حجت بقایی، مشاور تحقیق و توسعه، به همراه تیم کارشناسان از باغ کشت فلفل و کارخانه تولید محصولات مرتبط به همراه دکتر علی حسین پور داشتند، نکات مهمی درباره مشکل بدشکلی فلفل‌های کشیده مطرح شد. این مشکل که یکی از چالش‌های رایج در کشت فلفل‌های سبز، تند و شیرین باریک است، تأثیر مستقیم بر کیفیت، بازارپسندی و عملکرد نهایی محصول دارد.
علل اصلی بدشکلی فلفل‌های کشیده: 
کارشناسان کشاورزی با توجه به مشاهدات و مطالعات، دلایل متعددی را در ایجاد این مشکل موثر دانسته‌اند:
اول/گرده‌افشانی ناقص:
گرده‌افشانی ضعیف و ناقص که معمولاً ناشی از شرایط نامساعد محیطی مانند دمای بالا، رطوبت زیاد یا نبود حشرات گرده‌افشان است، منجر به شکل‌گیری میوه‌های نامتقارن و بدفرم می‌شود.
دوم/نوسانات دمایی به‌ویژه گرمای شدید:
دمای بالاتر از ۳۵ درجه سانتی‌گراد در دوره گلدهی، رشد طبیعی میوه را مختل کرده و باعث توقف یا بدشکلی در آن می‌شود.
سوم/کمبود عناصر غذایی، به ویژه کلسیم و بور:
کلسیم که در استحکام دیواره سلولی نقش مهمی دارد، در صورت کمبود، باعث رشد نامتوازن و بدشکلی میوه می‌شود. همچنین کمبود بور نیز بر تقسیم سلولی تأثیر منفی گذاشته و بدفرمی فلفل را افزایش می‌دهد.
چهارم/آبیاری نامنظم یا تنش خشکی:
تنش‌های آبی، چه ناشی از کم‌آبی و چه آبیاری بیش از حد، جذب عناصر غذایی را مختل کرده و کیفیت ظاهری میوه را کاهش می‌دهد.
پنجم/ آلودگی به ویروس‌ها:
ویروس‌هایی مانند ویروس موزائیک خیار (CMV) و موزائیک تنباکو (TMV) باعث پیچ‌خوردگی، بدشکلی و تغییر رنگ میوه می‌شوند.
ششم/ استفاده از بذرهای نامرغوب:
بذرهای ناخالص یا آلوده به عوامل بیماری‌زا رشد گیاهانی با میوه‌های ناقص و غیرطبیعی را به دنبال دارند.
و اما راهکارهای پیشنهادی برای پیشگیری و کنترل:
کارشناسان پیشنهاد می‌کنند با رعایت نکات زیر می‌توان تا حد زیادی از بروز بدشکلی فلفل‌های کشیده جلوگیری کرد:
۱- تنظیم دقیق آبیاری برای جلوگیری از تنش خشکی و آبیاری بیش از حد.
۲- استفاده از کودهای حاوی کلسیم و ریزمغذی‌ها جهت تامین نیازهای تغذیه‌ای گیاه.
۳- مدیریت دمای محیط از طریق تهویه مناسب در گلخانه‌ها یا انتخاب زمان مناسب کشت در فضای باز.
۴- استفاده از بذرهای اصلاح‌شده و مقاوم جهت افزایش مقاومت گیاه در برابر عوامل بیماری‌زا و تنش‌های محیطی.
۵- کنترل آفات ناقل ویروس مانند شته و تریپس با روش‌های مناسب کنترلی و بهداشتی.
نتیجه‌گیری:
بدشکلی فلفل‌های کشیده به عنوان یک مشکل رایج در کشت این محصول، می‌تواند اثرات منفی قابل توجهی بر کیفیت و عملکرد داشته باشد. شناخت دقیق عوامل موثر و اجرای راهکارهای علمی، گامی موثر در بهبود کیفیت و افزایش بهره‌وری این محصول است. رعایت نکات مربوط به مدیریت محیطی، تغذیه گیاه، استفاده از بذرهای مرغوب و کنترل بیماری‌ها، به کشاورزان کمک خواهد کرد تا محصولی سالم، زیبا و بازارپسند تولید کنند.

+سرویس اقتصاد کشاورزی
×شبکه خبری صنایع غذایی
+گروه خبری، تحلیلی اقتصاددان شمال
×روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

#فلفل
#کشاورزی
#شکل_فلفل
#مشاور_تحقیق_و_توسعه 
#دکتر_علی_حسین_پور 
#گزارش
#دکتر_حجت_بقایی 
#مصاحبه
#ادبیات_توسعه
#توسعه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۰۴ ، ۲۲:۱۶

بیایید با عشق ایران بسازیم

(دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه)

 

 

بیایید هر روز تکرار کنیم

برای بهتر شدن

نتیجه کارمون

خوب شدن حالمون

من کاری دارم

کاری که

از دل برمی‌خیزد

کاری که

تنها وظیفه نیست

بلکه شعله‌ای‌ست در درونم

شعله‌ای که

می‌سوزاند تردیدها را

و می‌تاباند

در تاریکی‌های روزگار

نور امید را.

من کاری دارم

کاری که

به شیوه‌ای عالی انجام می دهم

نه فقط به خاطر نتیجه

که به خاطر مسیری که

برمی‌گزینم

راهی که

با دقت و عشق

هر گامش را

می‌سازم

هر نفسش را

پُر می‌کنم

از نیت پاک

و صداقت خالص.

من کاری دارم

خدمتی که

نه برای خود

که برای دیگران است

خدمتی که

با هر ذره وجودم

با هر نگاه مهربان

با هر دست یاریرسان

از عمق وجودم

جاری می‌شود

تا جهانی بهتر بسازد

تا قلب‌ها را لمس کند.

و پاداشم

نه فقط مادی

نه فقط

لحظه‌ای زودگذر

بلکه

پاداشی است عالی

پاداشی که

در آرامش شب‌هایم

حس می‌کنم

در لبخند کسانی که

به آن‌ها خدمت کرده‌ام

در حس رضایت

از کاری که

انجام داده‌ام.

این کار

این خدمت

این راه

همه عالی‌اند

چون از درون من

سرچشمه می‌گیرند

چون با جان و دل

انجام می‌شوند

و چون می‌دانم که

هر قدم

هر تلاش

هر خدمت

نقشی است

در ساختن دنیایی روشن‌تر.

من این راه را

انتخاب کرده‌ام

با عشق

با تعهد

با امید

و می‌دانم

که این مسیر

آغازی است

برای هر چیز عالی‌تر

برای هر پاداشی که

فراتر از چشم‌اندازهای مادی است

و برای هر تاثیری که

به جا می‌ماند.

 

 

+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

#شعر_نو

#کارخانه_ایرانی

#جنس_ایرانی

#سنفونی

#شعر_سپید

#ساخت_ایران

#تولید_ایرانی

#کارخانه

#مشاور_تحقیق_و_توسعه

#دکتر_حجت_بقایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۰۴ ، ۱۸:۳۵

واحد خبر کارگروه صلح و سازش_ سرویس ادبیات توسعه// مجموعه «سمفونی پنجگانه کارگر ایرانی» از سروده های جدید دکتر حجت بقایی، مشاور تحقیق و توسعه، منتشر شده است. مجموعه‌ای از پنج شعر نو و سپید است که به زیبایی و با زبان تصویرگرایانه به واقعیت‌های سخت زندگی کارگران، کارخانه‌ها و تولید داخلی در ایران می‌پردازد.

این اثر، فراتر از یک دفتر شعر ساده، به مثابه نغمه‌ای است که سمفونی مقاومت، تلاش و امید را در دل جامعه تولید و کارگری ایران می‌نوازد.

در هر پنج قطعه، چه «سمفونی ساخت ایران» و چه «سمفونی کارگر ایرانی»، نویسنده با زبانی شاعرانه و پر از احساس، از دل خاکی سخن می‌گوید که خون و عرق هزاران دست خسته اما پرامید در آن ریخته شده است. این دست‌ها نه تنها کالا می‌سازند، بلکه قصه‌ی عزت، ایستادگی و سرنوشت یک ملت را به دنیا بازگو می‌کنند.

انتخاب قالب شعر سپید، به دکتر بقایی امکان داده تا ضمن حفظ ریتم و آهنگ درونی، از قیدهای قالب‌های سنتی آزادانه‌تر استفاده کند و با قدرت تصویرسازی خود، حس پویایی و جریان زندگی در کارخانه‌ها و میان کارگران را به مخاطب منتقل کند.

نکته قابل توجه، تاکید مکرر بر «ایمان» و «امید» در برابر سختی‌ها و موانع است که سمفونی را نه تنها به صدای یک کارگر بلکه به صدای یک ملت مقاوم تبدیل می‌کند.

هر قطعه، با بیان ملموس و قوی خود، تصویرگر واقعیت‌هایی است که شاید کمتر در رسانه‌های عمومی به آنها پرداخته می‌شود: دردها و رنج‌های کارگران، اما همزمان غرور و افتخارشان در تولید کالای ایرانی.

این مجموعه شعری، علاوه بر ارزش ادبی، بار پیام اجتماعی مهمی دارد؛ دعوتی برای همدلی با قشر کارگر، تاکید بر اهمیت تولید ملی و نشان دادن زیبایی‌های نهفته در تلاش بی‌وقفه کارگران و کارآفرینان ایرانی.

از «جنس ایرانی» تا «کارخانه ایرانی» و «بیایید با عشق ایران را بسازیم»، هر شعر نه تنها روایتگر یک تجربه انسانی است، بلکه پاسخی است به پرسش‌های بنیادین درباره هویت، تلاش و معنای زندگی در شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی.

اما اگر بخواهیم نقدی هم مطرح کنیم، شاید بتوان گفت که گاهی فضای شعری به قدری پر احساس و حماسی می‌شود که ممکن است برای مخاطبی که به دنبال تحلیل‌های ملموس‌تر یا روایتی داستانی است، کمی سنگین و شعارگونه به نظر برسد.

با این حال، این ویژگی در آثار ادبی که هدف آنها ایجاد انگیزه و برجسته کردن ارزش‌های اجتماعی است، امری پذیرفته شده و حتی مطلوب است.

در نهایت، «سمفونی پنجگانه کارگر ایرانی» اثری است که به خوبی توانسته از قالب شعر نو بهره ببرد تا صدای قوی و پرطنین قشر مهمی از جامعه ایرانی را به گوش همگان برساند.

این مجموعه نه فقط هدیه‌ای به کارگران و تولیدکنندگان ایرانی بلکه پیامی برای همه ماست که بدانیم پشت هر محصول ایرانی، داستانی از تلاش، امید و عزت نهفته است.

برخی برگزیده‌ها از سمفونی:

«کارگر ایرانی، ایستاده، در میانه‌ی پیچ‌وخم‌ها و گردنه‌ها… او رؤیا می‌سازد، عزم می‌سازد و غرور می‌آفریند.»

«کارخانه ایرانی، نمادِ مقاومت، نمادِ عشق به وطن.»

«جنس ایرانی، قصه‌ی مقاومت و عزت و غرور.»

اگر به دنبال شعری هستید که هم روح کار و هم غرور ملی را در خود داشته باشد، این سمفونی انتخاب مناسبی است.

+سرویس ادبیات توسعه

 

#سمفونی_کارگر_ایرانی

#تولید_ایرانی

#کارخانه_ایرانی

#جنس_ایرانی

#مشاور_تحقیق_و_توسعه 

#به_خاطر_ایران

#دکتر_حجت_بقایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۰۴ ، ۱۸:۱۲

روز پزشک گرامیباد اما...

(دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه)

 

 

روز پزشک به عنوان فرصتی برای تقدیر از زحمات پزشکان نامگذاری شده است، اما آیا این روز صرفاً یک مناسبت است یا فرصتی برای تأمل عمیق‌تر درباره جایگاه واقعی پزشکی و پزشکان امروز؟

وقتی به تاریخ پزشکی ایران نگاه می‌کنیم، نام ابوعلی سینا درخشان‌ترین ستاره است؛ کسی که نه تنها دانش پزشکی را توسعه داد بلکه فلسفه پزشکی را با انسانیت و خردورزی گره زد.

اما آیا امروز ما واقعاً الگوی او را پذیرفته‌ایم؟ آیا پزشکان امروز آرامشی که او می‌توانست داشته باشد را دارند؟ یا اینکه ما از او فقط به عنوان یک پله برای ارتقاء شغلی و اجتماعی استفاده کرده‌ایم؟

ابوعلی سینا در زمان خود، نه تنها به دلیل نوآوری‌هایش، بلکه به دلیل چالش‌هایی که با جامعه و اطرافیانش داشت، هیچ‌گاه آرامش کامل نداشت. او بارها با تردید، مخالفت و نپذیرفتن‌های متعدد مواجه بود.

اما همین ناآرامی و پرسشگری باعث شد که دانش پزشکی توسعه یابد. اگر امروز پزشکان ما فقط فرمول‌ها و نسخه‌ها را حفظ کنند، بدون اینکه دردی را واقعاً حس کنند و بدون درک عمیق از شرایط بیمار، آیا واقعاً پزشک هستند یا فقط «دکتر»هایی که عنوان پزشکی را یدک می‌کشند؟

واقعیت این است که در جامعه امروز ما، بسیاری از پزشکان به جای درمانگر دردهای مردم بودن، خود به منبع نگرانی و استرس تبدیل شده‌اند.

طبق نظرسنجی‌های انجام شده، بیش از ۴۵ درصد مردم به دلیل نگرانی از خطاهای پزشکی و برخورد غیرانسانی پزشکان، اعتماد لازم را به آنها ندارند. این آمار نگران‌کننده نشان می‌دهد که پزشکانی که باید درمانگر باشند، گاهی خود به عامل اضطراب بیماران تبدیل می‌شوند.

تا جایی که حتی سازمان بهداشت جهانی (WHO) گزارش داده است که خطاهای پزشکی سالانه یکی از علل اصلی مرگ و میر در جهان هستند و میلیون‌ها نفر را متأثر می‌کنند.

این چالش جهانی نیز تأکیدی است بر ضرورت بازنگری عمیق در روش‌های آموزش و عملکرد پزشکی است.

در کشور ما نیز مطالعات نشان داده که بسیاری از دانش‌آموختگان پزشکی بیشتر به حفظ کردن فرمول‌ها و دانش خشک می‌پردازند تا به مهارت‌های انسانی و ارتباطی با بیمار؛ مهارت‌هایی که ابوعلی سینا با تمرکز بر شناخت بیمار و درک درد او، به آن اهمیت فراوان می‌داد.

این فاصله آموزشی و فرهنگی باعث شده است که بیش از ۳۰ درصد بیماران از نحوه برخورد و عدم همدلی پزشکان خود گلایه‌مند باشند.

آنها نه تنها درد جسمی بلکه درد روانی ناشی از حس نادیده گرفته شدن را تجربه می‌کنند.

نسبت پزشک به جمعیت در ایران حدود ۱.۲ پزشک به ازای هر هزار نفر است که از نظر عددی شاید قابل قبول باشد، اما کیفیت خدمات پزشکی و مهارت‌های انسانی پزشکان هنوز به استانداردهای جهانی نرسیده است.

مردم به جای اینکه به پزشکان به عنوان درمانگر واقعی دردهایشان نگاه کنند، گاهی آنها را منبع جدیدی از درد و استرس می‌بینند و بیشتر از آنکه امید داشته باشند، دعا می‌کنند که نیازی به ملاقات پزشک پیدا نکنند. این فاصله، فاصله‌ای است میان پزشکی واقعی و پزشکی امروز، فاصله‌ای که اگر به آن بی‌توجه باشیم، فقط در حال گرامیداشت نمادی تاریخی بدون درک واقعی مسیر او هستیم.

توسعه واقعی در پزشکی یعنی مواجهه صادقانه با مشکلات، نقد ساختاری و اصلاح مداوم.

ابوعلی سینا را نباید فقط به عنوان یک نماد تاریخی دید، بلکه باید او را معیار و چراغ راه برای پزشکی امروزی بدانیم؛ الگویی که درمان و انسانیت را در کنار هم می‌خواست.

اگر روز پزشک را گرامی می‌داریم، باید این روز را فرصتی برای بازنگری و اصلاح مسیر کنیم، نه صرفاً فرصتی برای جشن و قدردانی ظاهری.

باید از آرامش کاذب دست برداریم و به سمت پزشکی انسانی و واقعی حرکت کنیم، پزشکی که درد را درک می‌کند، همراهی می‌کند و درمان می‌کند.

 

 

+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

#روز_پزشک

#مشاور_تحقیق_و_توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۰۴ ، ۱۳:۰۲

تنهاترین مرد مدینه 

(دکتر حجت بقایی؛ التماس دعا)

امام حسن(ع)
تنهاترین مرد مدینه
تنهایی‌اش سنگینی می‌کند
بر دوش جهان
مثل سکوتی که
در خانه‌ها جا می‌ماند.
در خانه‌اش تنها بود
سر سفره‌ای که
برایش ناله می‌کرد
حتی سفره هم
برایش می‌گریست.
آرام می‌نشست
اما بغض زمان را
نمی‌شکست.
در جنگ‌ها تنها بود
تنها
در صفوف پرهیاهو
یاران وفادارش
دور بودند
در ماموریت‌هایی که
پایان نداشتند.
مدینه
شاهد بر
تنهایی‌های این مرد صبور بود
اسوه صبر و استقامت
که در سکوتش
غصه‌ها را تاب می‌آورد.
بقیع
آرامگاه خاموشی که
قصه‌ها را پنهان کرد
تنهایی امام حسن(ع)
در خاک بقیع
جاودان شد
و هر بار که باد می‌وزد
نام او را
زمزمه می‌کند.
این تنهایی
اشکی است که
هرگز 
از سینه مدینه
پاک نمی‌شود...

+التماس دعا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۴ ، ۱۶:۰۳

خمسه تسبیحات اربعه

(دکتر حجت بقایی؛ التماس دعا)

 

 

تسبیحات اربعه

نوای پاکی و ایمان

چون نسیمی که

در کویر دل‌ها می‌وزد

شعله‌ای که

در تاریکی روشنایی می‌بخشد.

سبحان الله

پاکی بی‌نهایت

آب زلالی که

هر لکه‌ی شک را می‌شوید

آینه‌ای که

حقیقت را بازتاب می‌دهد

و دل را به پرواز می‌کشاند.

الحمد لله

سپاس بی‌پایان

لحظه‌هایی که

در آن‌ها زندگی معنا می‌یابد

شکرگزاری

برای هر نفس

هر خورشید

هر قطره باران

که چون گل‌هایی رنگین

دنیا را زیبا می‌کنند.

لا إله إلا الله

تنها معبود

حقیقتی که

تمام پیچیدگی‌ها را

حل می‌کند

ستونی استوار

در دل طوفان‌های زندگی

نوری که

هیچ ظلمتی

توانایی خاموش کردنش را ندارد.

الله اکبر

بزرگی بی‌کران

قدرتی که

زمین و آسمان را

به تحسین وامی‌دارد

سرشار از شکوه و عظمت

که هر گام ما را

به سوی او نزدیک‌تر می‌کند.

تسبیحات اربعه

سرودی است که

در هر لحظه‌ی زندگی‌مان

تکرار می‌شود

چراغی که

مسیر را روشن می‌کند

و جان را

به آرامشی بی‌پایان می‌رساند.

***

سبحان الله

چون نسیمی که

آرام از لابه‌لای برگ‌ها

عبور می‌کند

پاک و بی‌هیاهو

صدایی نرم و بی‌صدا

که در دل جهان

طنین‌انداز است.

سبحان الله

یادآوری از

پاکی و بی‌نقصی

فراتر از

هر کلمه و مفهوم

فراتر از

همه آنچه چشم می‌بیندو

ذهن می‌فهمد.

سبحان الله

همان نغمه‌ی آسمانی که

در دل شب‌های تار

چون چراغی فروزان

راه گم‌شدگان را

به سمت نور هدایت می‌کند.

سبحان الله

در پیچ و خم زندگی‌های خسته

چون قطره‌ای زلال

که روی سنگ‌های سخت می‌لغزد

شکوه خلقت را

به نمایش می‌گذارد.

سبحان الله

وقتی آسمان‌ها

بی‌صدا به ستایش می‌نشینند

وقتی زمین

از تحسین مبهوت می‌ماند

وقتی دل‌های مشتاق

در سکوت به راز خلقت

گوش می‌دهند.

سبحان الله

بی‌انتها

بی‌کران

نامی که

در هر نفسی جاریست

شعله‌ای که

هرگز خاموش نمی‌شود

چراغ راهی که

همیشه روشن است.

سبحان الله

صدای آرامش

در سکوت صبح

پیوسته جاری

در نفس‌های جان

سبحان الله

آرامشی که

به دل‌ها می‌نشیند

روحی که

در سکوت دعا جاریست

آوایی که تا ابد

در دل وجود ما

تکرار می‌شود.

***

الحمدالله

آوای سپاسی که

در دل صبح می‌پیچد

ستاره‌ای در آسمان تاریکی‌ها

نشانه‌ای

از رحمت بی‌کران و لطف بی‌پایان.

الحمدالله

سپاس بی‌پایان

برای هر نفسی که می‌کشیم

برای هر روزی که

می‌آید و غروب می‌کند

برای هر لحظه‌ای که

زندگی را معنا می‌بخشد.

الحمدالله

شکرگزاری که

از عمق جان برمی‌خیزد

چون بارانی نرم که

زمین تشنه را

سیراب می‌کند

رنگی تازه

به برگ‌های پژمرده می‌بخشد.

الحمدالله

برای دردهایی که

درس صبر به ما دادند

برای شادی‌هایی که

لبخند را بر لبان ما نشاندند

برای هر قدمی که

ما را به سوی نور هدایت کرد.

الحمدالله

برای خورشید که

هر روز طلوع می‌کند

برای نسیمی که

در گرمای ظهر

به ما آرامش می‌دهد

برای شب‌هایی که

ستاره‌ها در آسمان می‌درخشند.

الحمدالله

نه فقط با زبان

بلکه با تمام وجود

در هر نگاه

در هر حرکت

سپاسی بی‌پایان که

به خالق همه چیز تقدیم می‌شود.

الحمدالله

شکر جاری

بر لبان خسته

که هر لحظه نغمه‌ی زندگیست

الحمدالله

که در سختی‌ها

پناهی است

در اضطراب‌ها آرامشی

در هر تپش قلب

نعمتی که

هیچ‌گاه فراموش نمی‌شود.

الحمدالله

زیباترین

زمزمه‌ی دل‌های عاشق

نغمه‌ای که

هرگز پژمرده نمی‌شود

چراغی است که

مسیر زندگی را روشن می‌کند.

***

لا إله إلا الله

بی‌همتا

کلامی که

در عمق جان فرو می‌رود

و هر شک و تردیدی را می‌شکند

چراغی روشن

در تاریکی‌های دل.

لا إله إلا الله

بی‌نیازی مطلق

سرچشمه‌ی تمام آرامش‌ها

تنها

حقیقتی که

پایدار و جاودان است

بی‌هیچ شریک و همتایی.

لا إله إلا الله

حقیقتی که

در هر نفس

با آن زندگی می‌کنیم

با آن نفس می‌کشیم

با آن

گام برمی‌داریم

در مسیر روشن زندگی.

لا إله إلا الله

بی‌پایان

صدایی طنین‌انداز

در کوهستان‌های قلب

مانند

صدای آب روان

که بی‌وقفه جاری است

و به هر گوش شنونده‌ای

آرامش می‌بخشد.

لا إله إلا الله

ایمان

سنگ‌بنای دل‌ها

که در طوفان‌ها

تکیه‌گاهیست محکم

لا إله إلا الله

مفتاح درهای نور

پلی که ما را

از جهان مادی

به جهان معنا می‌برد

چشمه‌ای که

هر تشنه را سیراب می‌کند

پناهی که

هیچ ترسی در آن نیست.

لا إله إلا الله

بی‌نیازی از

هر چیز جز آن یگانه

تسلیم کامل

و دریچه‌ای

به سوی بی‌کرانگی و عظمت بی‌نهایت.

لا إله إلا الله

مانند نسیمی لطیف

بر برگ‌های خشکیده‌ی دل

مانند بارانی که

زمین خسته را تازه می‌کند

نغمه‌ای که

هرگز از یاد نمی‌رود

و تا ابد

در قلب‌ها جاری است.

لا إله إلا الله

بی‌همتاترین

حقیقت هستی

که همه چیز را

روشن می‌کند

و همه چیز را

به سوی نور می‌کشاند

با قدرتی که

هیچ‌گاه پایان نمی‌یابد.

***

الله اکبر

بزرگی که

در هر قطره‌ی باران جاریست

در هر نسیم صبحگاهی که

نوازشگر گونه‌هاست

بی‌انتها

فراگیر

بدون هیچ مرزی

صدایی که

آسمان‌ها را

به لرزه درمی‌آورد

و زمین را

به سجده وا می‌دارد.

الله اکبر

شکوهی که

در طلوع خورشید پنهان است

در تابش مهتاب

در رعد و برق‌های خشمگین آسمان

قدرتی که

هستی را می‌سازد و نگاه می‌دارد.

الله اکبر

همان نغمه‌ی قلب‌های مؤمن

همان فریاد جان‌هایی که

تسلیم هستند

که در برابر عظمت خدا

سر تعظیم فرود می‌آورند

و با هر تپش

این حقیقت را

فریاد می‌کنند.

الله اکبر

بزرگی که

در نگاه هر مخلوق

فریاد می‌زند

بی‌کران و بدون مرز

الله اکبر

از بلندای کوه‌ها

از عمق دریاها

از بی‌کران آسمان‌ها

در هر گوشه‌ این جهان

صدا می‌پیچد

بی‌انتها

همیشه بزرگتر

همیشه برتر.

الله اکبر

که به ما یادآوری می‌کند

که هیچ چیز

جز او نیرومند نیست

که همه‌ی قدرت‌ها

در برابر او کوچکند

و ما در برابر عظمتش

تنها مخلوقاتی فروتنیم.

الله اکبر

گواهی

به حضور او در همه چیز

در لبخند

در اشک

در شادی

در درد

در زندگی

در مرگ

و در هر لحظه‌ای که هستیم.

الله اکبر

فریادی است

که از درون ما برمی‌خیزد

نوری که

تاریکی‌ها را می‌شکند

و قلب‌ها را

به سمت آرامش و یقین می‌کشاند

بی‌کران

بی‌همتا

ابدی.

×روزنوشتهای دکتر حجت بقایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۰۴ ، ۲۱:۴۲

دکتر حجت بقایی: ایران طلایی زیر سایه‌های تاراج بیگانگان

 

واحدخبر کارگروه صلح و سازش// در جلسه ای دوستانه که جمعی از سیاستهای اروپاییان صحبت می کردند و به دفاع از سیاستهای پولی آنها پرداختند، و توان اقتصادی و پیشرفت اروپاییان را تمجید می کردند، شخصی که آرام داشت گوش می داد، از جمع اجازه خواست او هم صحبتی کند، و من مطالبی شنیدم که شاید بارها دیده بودم ولی نمی دانم چرا تا حالا روی آنها دقیق نشده بودم. اخبار مدیریت- دکتر حجت بقایی؛ همیشه بر این باور است که تاریخ ایران، سرشار از افتخار و جایگاهی استثنایی در میان تمدن‌های بزرگ جهان دارد.

به گزارش خبرنگار ما،وقتی دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه، به تاریخ اروپا نگاه می‌کند، به وضوح رد پای ایران را در تحولات و پیشرفت‌های این قاره می‌بیند. او می‌گوید کشورهایی مانند اسپانیا، پرتغال و هلند سال‌هاست که از ثروت‌های بی‌کران ایران بهره برده‌اند، به گونه‌ای که می‌توان گفت ایران طلایی در زیر سایه‌های تاراج قرار گرفته است.

دکتر بقایی به یاد می‌آورد که در طول قرون متمادی، سرزمین ایران بارها مورد دستبرد و چپاول قرار گرفته است. کشورهای اروپایی با تکیه بر قدرت نظامی و اقتصادی، منابع ارزشمند ایران را غارت کردند، در حالی که مدیران و سیاست‌مداران ایرانی گاه نتوانستند از این گنجینه‌ها به نفع مردم و پیشرفت کشور بهره ببرند. دکتر بقایی تاکید می‌کند که حتی کشورهایی مثل مجارستان که ریشه‌های قومی‌شان به خون هون‌ها و ترک‌ها بازمی‌گردد، اگر ایران نبود، اصلاً وجود نداشتند.

او با حسرت می‌گوید آلمان که امروز به نژاد خود می‌نازد، باید بداند که اجدادش روزگاری زیر سایه و گسترش سرزمین‌های ایرانی بودند. همچنین دکتر بقایی اشاره می‌کند که انگلیس، تمام شکوه و قدرتش را مدیون روابط و منابعی است که از ایران و هند به دست آورده است. فرانسه نیز با هوشیاری اما مکارانه، از انگلیس آموخت چگونه پشت دوستی‌ها خیانت کند و به قدرت برسد.

برای دکتر بقایی، این تاریخ کهنه درس‌های بسیار مهمی برای نسل امروز ایران دارد. او باور دارد که هنوز در این قرن، کشورهایی مانع پیشرفت و آرامش ایران می‌شوند. ایران سرزمینی است پر از منابع طبیعی و استعدادهای بی‌کران، اما متأسفانه مدیران آن گاه چشمان خود را می‌بندند و اجازه نمی‌دهند مردم از این ثروت‌ها بهره‌مند شوند. دکتر بقایی هشدار می‌دهد که در مقابل، دنیا بیدار است و طمع در نگاه‌های قدرت‌طلبان همچنان شعله‌ور باقی مانده است.

اما دکتر بقایی امیدوار است؛ ایران زخمی است، اما هنوز ایستاده است. مثل خورشیدی که آرام می‌تابد و می‌داند دیر یا زود بیدار خواهد شد. او به اطمینان می‌گوید دیگر هیچ دست غریبه و طمع‌کاری اجازه نخواهد داشت به جان این سرزمین بیفتد. چرا که ریشه‌های ایران عمیق‌تر و قلبش بزرگ‌تر از همه ظلم‌هاست.

دکتر بقایی پیام مهمی برای مردم ایران دارد: آن‌ها باید بدانند که تاریخشان پرافتخار و آینده‌شان روشن است. نباید اجازه دهند سایه تاراج و طمع بر سرشان سنگینی کند. دکتر بقایی از همه می‌خواهد بیدار شوند، قدر خود را بدانند و با همت و هوشیاری، فردایی درخشان بسازند که شایسته این خاک است.

×سرویس اقتصادو توسعه_ گروه خبری، تحلیلی اخبار مدیریت

+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

#ایران

#تاریخ_ایران

#مشاور_تحقیق_و_توسعه

#اروپا

#اسپانیا

#هلند

#پرتغال

#انگلیس

#فرانسه

#مجارستان

#بوسنی_و_هرز_گوین

#دکتر_حجت_بقایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۰۴ ، ۱۰:۱۴

بیست و هشت مرداد؛ قاتل دموکراسی در ایران

 

واحد خبر کارگروه صلح و سازش، سرویس اقتصادو توسعه// از نگاه دکتر حجت بقایی، خبرنگار و مشاور تحقیق و توسعه، بیست و هشتم مرداد ۱۳۳۲ یکی از تلخ‌ترین روزهای تاریخ معاصر ایران است که ضربه‌ای جدی به دموکراسی وارد کرد. او معتقد است این روز نماد سرکوب اراده مردم و دخالت قدرت‌های بیگانه است که به سقوط دولت قانونی و منتخب دکتر محمد مصدق انجامید.

دکتر بقایی توضیح می‌دهد که دولت مصدق با ملی کردن صنعت نفت، درصدد بود استقلال کشور را از سلطه بیگانگان بازپس گیرد، اما همین اقدام موجب خشم بریتانیا و حمایت آمریکا از کودتا شد. به گفته او، دخالت بیگانگان و همکاری عوامل داخلی باعث شد تا روند دموکراسی در ایران به شدت آسیب ببیند و فضای سیاسی کشور تا سال‌ها پس از آن سرکوبگرانه باقی بماند.

از نظر دکتر بقایی، پیامدهای کودتای ۲۸ مرداد فقط محدود به سرنگونی یک دولت نبود؛ این کودتا روابط ایران با غرب را به شکلی تعیین‌کننده شکل داد و ایران را به یکی از پایگاه‌های استراتژیک آمریکا در منطقه تبدیل کرد. او معتقد است این وابستگی سیاسی و اقتصادی، استقلال کشور را به شدت تضعیف کرد و بذر نارضایتی‌های عمیق مردمی را کاشت که بعدها به انقلاب اسلامی منجر شد.

دکتر بقایی همچنین تأکید می‌کند که درس بزرگ این حادثه تاریخی، اهمیت محافظت از نهادهای دموکراتیک و استقلال ملی است. او باور دارد حفظ آزادی‌ها و مشارکت سیاسی مردم، تنها راه عبور از بحران‌ها و تحقق توسعه پایدار در ایران است.

یادآوری ۲۸ مرداد به ما نشان می‌دهد که دموکراسی و آزادی، ارزش‌های شکننده‌ای هستند که باید با هوشیاری و تلاش مستمر از آن‌ها دفاع کرد تا تاریخ تلخ گذشته دوباره تکرار نشود.

در حالی که در ایران، با کودتای ۲۸ مرداد، روند دموکراتیک و اصلاحات سیاسی متوقف و حتی به عقب بازگشت، در همان دوره تاریخی در کشورهای دیگری مثل ژاپن، مسیر اصلاحات و توسعه دموکراسی به صورت پیوسته ادامه داشت. پس از جنگ جهانی دوم، ژاپن دست به اصلاحات عمیق سیاسی و اقتصادی زد؛ قانون اساسی جدید با تاکید بر حقوق بشر، مشارکت سیاسی گسترده و ایجاد نهادهای دموکراتیک تصویب شد و روند توسعه سیاسی و اقتصادی این کشور تسریع شد.

در بسیاری از کشورهای دیگر نیز، پس از جنگ جهانی دوم، موجی از اصلاحات سیاسی و اجتماعی شکل گرفت که زمینه‌ساز توسعه نهادهای دموکراسی و مدرن‌سازی جامعه بود. اما ایران با سقوط دولت مصدق و تحکیم استبداد شاهنشاهی، از این جریان جهانی عقب ماند و فرصت طلایی دموکراتیزاسیون و اصلاحات فراگیر را از دست داد.

دکتر بقایی معتقد است که این وقفه تاریخی، تأثیرات بلندمدتی بر ساختار سیاسی و اجتماعی ایران گذاشت که همچنان ادامه دارد. او می‌گوید: «کشورهایی که توانستند اصلاحات را آغاز کنند و نهادهای دموکراتیک را تقویت نمایند، امروز از ثبات و توسعه برخوردارند، اما ایران هنوز درگیر پیامدهای آن کودتای تاریخی است.»

 

+سرویس اقتصادو توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۴ ، ۰۸:۱۵

واحدخبر کارگروه صلح و سازش// نقش ایران در اقتصاد غذایی جهان و راهکارهایی برای توسعه اقتصاد غذایی ایران

اخبار مدیریت- سرویس اقتصاد و توسعه/ دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه و گزارشگر شبکه صنایع غذایی، با نگاهی جامع به موضوع اقتصاد غذا آغاز می‌کند: «اقتصاد غذا به معنای کل فعالیت‌های اقتصادی مرتبط با تولید، توزیع، مصرف و تجارت مواد غذایی است. این بخش از اقتصاد، نقش حیاتی در تأمین امنیت غذایی و رفاه جامعه دارد. عوامل متعددی در شکل‌گیری اقتصاد غذا نقش دارند؛ از جمله منابع طبیعی مثل آب و خاک، فناوری‌های کشاورزی، نیروی کار، زیرساخت‌های حمل و نقل و همچنین سیاست‌های دولتی که حمایت از تولیدکنندگان و تنظیم بازار را تضمین می‌کند.»
ایشان ادامه می‌دهد: «در دنیای امروز، اقتصاد غذا نه تنها مربوط به تولید بلکه به زنجیره‌های ارزش غذایی از مزارع تا سفره‌ها نیز ارتباط دارد. عوامل جهانی مانند تغییرات اقلیمی، تحولات جمعیتی و روندهای بازارهای بین‌المللی نیز بر این حوزه تأثیرگذارند.»
در بخش بعدی درباره نقش ایران در اقتصاد غذایی جهانی، دکتر بقایی بیان می‌کند: «ایران با دارا بودن تنوع اقلیمی و منابع طبیعی غنی، ظرفیت‌های خوبی در تولید محصولات خاص غذایی دارد. ما در تولید محصولاتی مانند زعفران، پسته، خرما و انار در سطح جهانی مطرح هستیم و سهم قابل توجهی در بازارهای صادراتی این محصولات داریم. البته باید بپذیریم که سهم کلی ایران در اقتصاد غذایی جهان نسبت به قدرت‌های بزرگ تولیدکننده غذا کمتر است، که این موضوع ناشی از چالش‌های داخلی و محدودیت‌های بین‌المللی است.»
وی تأکید می‌کند: «تحریم‌ها، کمبود فناوری‌های نوین، مسائل مربوط به مدیریت منابع آبی و ضعف در زنجیره‌های تامین و صادرات از مهم‌ترین موانعی است که باعث شده ایران نتواند به جایگاه واقعی خود در اقتصاد غذایی جهان برسد.»
در پایان، دکتر بقایی راهکارهایی برای فعال‌تر شدن ایران در اقتصاد غذایی جهان ارائه می‌دهد: «برای افزایش سهم ایران، نخست باید به بهره‌وری و نوآوری در بخش کشاورزی توجه ویژه شود. استفاده از فناوری‌های مدرن، مدیریت بهتر منابع آب، توسعه زیرساخت‌های حمل و نقل و لجستیک و ایجاد زنجیره‌های ارزش افزوده قوی، از ضرورت‌هاست. همچنین، سیاست‌های حمایتی دولت و حذف موانع صادراتی، جذب سرمایه‌گذاری خارجی و همکاری‌های منطقه‌ای می‌تواند نقشی تعیین‌کننده داشته باشد.»
ایشان در خاتمه می‌گوید: «اقتصاد غذا حوزه‌ای استراتژیک و حیاتی است و اگر بتوانیم با برنامه‌ریزی درست و بهره‌گیری از ظرفیت‌های موجود، ضعف‌ها را برطرف کنیم، ایران می‌تواند سهم قابل توجهی در اقتصاد غذایی جهانی به دست آورد و به امنیت غذایی پایدار داخلی و منطقه‌ای کمک کند.»

+گروه خبری تحلیلی اخبار مدیریت _ سرویس اقتصاد توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۰۴ ، ۲۲:۵۱

من گرگ کاسپینم؛ صدایی از دل تاریخ فراموش‌شده‌ی گیلان

(دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه)

من گرگ کاسپینم.
شاید بپرسی چرا این را می‌گویم؟ چرا خودم را گرگ می‌دانم؟
چون به دنبال تیم هستم، ولی خوب می‌دانم اگر هیچ‌کس هم نیاید، باز هم از پس همه کارها برمی‌آیم. چون تنهایی را بلد شده‌ام، مثل نیاکانم.
من گرگم، نه از آن دسته که شبانه از کوه می‌آیند، بلکه از تبار گرگ‌هایی که کنار آدم‌ها لانه داشتند، در باغ‌ها، در شالیزارها... از تبار «گرگ کاسپین».
اما این «گرگ کاسپین» یا همان «گیله‌گرگ» که بود؟
گونه‌ای از گرگ که پیش از ورود صفویان، در دل جنگل‌ها و دشت‌های گیلان زندگی می‌کرد. موجودی که هم غرورش را حفظ کرده بود و هم با انسان، نسبتی نزدیک پیدا کرده بود. رام نمی‌شد، اما همراه بود. این گرگ، برخلاف تصویر وحشی‌اش در فرهنگ عامه، پاسدار زمین بود. نگهبان خاموشی که حتی به روایت‌هایی، جرأت رویارویی با ببر را نیز داشت.
تا پیش از صفویان، گیلان منطقه‌ای نیمه‌مستقل بود. طبیعتی نفوذناپذیر داشت، نه فقط به خاطر کوه‌ها و باتلاق‌ها، بلکه به‌خاطر نظم خاصی که در دلش جریان داشت. حضور گیله‌گرگ‌ها بخشی از این نظم بود. شاید یکی از همان دلایلی که تا آن زمان هیچ لشگری به آسانی جرأت ورود به گیلان را نداشت، همین نگهبانان گمنام بودند.
اما ورق برگشت. صفویان آمدند. همان سلسله‌ای که بنیان‌گذارش در گیلان بزرگ شد، حالا با بهانه‌ای به سرزمین مادری‌اش حمله کرد. توهُّم خیانت شاهزاده‌ای صفوی در گیلان دستاویز شاه عباس برای ورود به گیلان شد.
با ورود سپاه صفویه، نظم طبیعی منطقه شکست. نه فقط سیاست و قدرت، بلکه محیط زیست گیلان هم مورد هجوم قرار گرفت.
بعد، پای اروپایی‌ها باز شد. پای تجارت، طمع، گیاهان بیگانه، برنج و چای. شاید باورت نشود، اما پوشش گیاهی گیلان را تغییر دادند. غذایی که مردم می‌خوردند، تغییر کرد. باورهایشان، شیوه زیستشان، و حتی حیوانات همراهشان.
و اینگونه بود که گیله گرگ، گرگ کاسپین شد،و آن موجود قدرتمند و اصیل، از تاریخ محو شد. نه فقط او، بلکه ده‌ها گونه دیگر هم با او رفتند. کسی هم نپرسید چرا.
چرا نامی از آن‌ها در تاریخ نیست؟ مگر گیلان جنگل نداشت؟ مگر زمینش پر از زندگی نبود؟ پس آثارش کو؟ چرا در کتاب‌ها نشانی از آن اکوسیستم بکر نیست؟
شاید چون نوشتن تاریخ، همیشه در دست فاتحان بوده. و فاتحان، چیزی را نمی‌نویسند که دوست ندارند تو بدانی.
اما من هستم.
من گرگ کاسپینم.
بلند شده‌ام تا صدای فراموش‌شدگان باشم.
آن‌هایی که سهمی در قدرت نداشتند، اما ستون‌های زمین بودند.
من به دنبال تیم هستم، ولی اگر نباشند، تنها می‌جنگم.
چون این زمین، هنوز لایق نگهبان است.

+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

#گرگ_کاسپین
#گیله_گرگ
#گیلان
#اکو_سیستم_گیلان
#طبیعت
#جنگل
#مشاور_تحقیق_و_توسعه 
#مقاله
#دکتر_حجت_بقایی 
#تاریخ_گیلان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۰۴ ، ۲۲:۴۳