تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

به زودی

بایگانی

۶ مطلب در آذر ۱۴۰۴ ثبت شده است

یک هفته فعالیت فشرده رسانه‌ای؛ از همکاری فنی تا تولید محتوای خبری در «ایران جان؛ گلستان»

تیوال(گردشگری)، در جریان اجرای برنامه تلویزیونی «ایران جان؛ گلستان»، حجت بقایی به‌عنوان کمک مهندس واحد سیار و در حوزه‌های دستیار فنی، تصویربرداری، امور صدا و امور تأسیسات با این برنامه همکاری داشت.

این مأموریت رسانه‌ای به مدت یک هفته به طول انجامید و طی آن، برنامه با شبکه‌های ملی، استانی و برونمرزی سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در ارتباط و تعامل مستمر قرار داشت.

در حاشیه این مأموریت، حجت بقایی به‌صورت شخصی و مستقل به تولید گزارشها و انجام تحقیقات میدانی درباره پتانسیلها و ظرفیتهای منطقه پرداخت. نتیجه این فعالیتها، تولید بیش از ۲۰ بسته رسانه‌ای در قالب گزارش، مستند کوتاه و محتوای خبری بود که در اختیار رسانه‌های خبری قرار گرفت و بازتاب‌دهنده توانمندیها و ظرفیتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی منطقه بود.

این همکاری و تولید محتوای رسانه‌ای، نقش مؤثری در معرفی ظرفیتهای منطقه گلستان و تقویت پوشش رسانه‌ای این رویداد تلویزیونی ایفا کرد.

+++

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۰۴ ، ۰۹:۲۳

گزارش درباره پتانسیلهای احیای شهر تاریخی جرجان و تأثیر آن بر اقتصاد منطقه گنبدکاووس

 

 

ستاد مردمی مشاورین تحقیق و توسعه ایران اسلامی _ گروه صنعت گردشگری// در میزگرد مجازی اخیر شورای راهبردی توسعه شرق گلستان، دکتر حجت بقایی با نگاهی عمیق و همراه با دغدغه‌مندی اجتماعی، درباره «جرجان» سخن گفت؛ شهری که روزگاری مرکز علمی و پزشکی دنیا بود و اکنون زیر لایه‌ای از خاک و فراموشی آرام گرفته است. او آغاز سخنش را با اشاره به وضعیت اقتصادی مردم گنبدکاووس همراه کرد؛ وضعیتی که به تعبیر او «نه در شأن ظرفیتهای سرزمین است و نه در تناسب با تاریخ درخشان منطقه».

دکتر بقایی با تأکید بر نقش جرجان در تاریخ تمدن ایران، آن را «سرمایه‌ای که هنوز به جریان نیفتاده» توصیف کرد. به باور او، احیای این شهر تاریخی نه فقط یک پروژه میراثی، بلکه یک راهبرد توسعه‌ای است که می‌تواند ساختار اقتصاد محلی را دگرگون کند. وی توضیح داد که تجربه بسیاری از کشورها نشان داده احیای شهرهای تاریخی، اگر به‌صورت برنامه‌ریزی‌شده انجام شود، می‌تواند محور خلق اشتغال، جذب سرمایه، شکل‌گیری خدمات گردشگری و ایجاد صنایع خلاق فرهنگی باشد.

او در بخش دیگری از گفتگو با اشاره به بافت اجتماعی گنبدکاووس، بر اهمیت نگاه‌کردن به مردم محلی به عنوان «ذینفعان اصلی» تأکید کرد. از نظر او، ساکنان این منطقه سالهاست با مشکلات معاش، درآمد پایین و فرصتهای شغلی محدود دست و پنجه نرم می‌کنند.

بقایی معتقد است که در چنین شرایطی، احیای جرجان می‌تواند یک نقطه تغییر باشد؛ چرا که هر مرحله از این فرآیند، از کاوشهای باستانشناسی گرفته تا مرمت، مدیریت سایت، گردشگری و صنایع دستی ـ به طور مستقیم و غیرمستقیم شغل ایجاد می‌کند.

دکتر بقایی با اشاره به ساختار چندقومیتی گنبدکاووس، این تنوع را یک «ظرفیت فرهنگی بی‌رقیب» برای توسعه گردشگری دانست. او توضیح داد که اگر داستان جرجان با روایتهای ترکمن، فارس و سایر اقوام منطقه گره بخورد، می‌توان یک هویت منحصربه‌فرد و جذاب برای گردشگران داخلی و خارجی خلق کرد.

در بخش دیگری از سخنانش، او بر لزوم ایجاد یک «اکوسیستم توسعه» پیرامون سایت تاریخی تأکید کرد؛ یعنی مجموعه‌ای از خدمات و فعالیتها که از حضور گردشگر پشتیبانی کند: اقامتگاههای بوم‌گردی، نمایشگاههای صنایع‌دستی، آموزش راهنمایان محلی، بازارچه‌های فرهنگی، موزه‌های تعاملی و رویدادهای هنری. هدف، به‌گفته او، آن است که مزیت اقتصادی حاصل از احیای جرجان به‌صورت مستقیم وارد زندگی مردم شود و تنها در یک لایه مدیریتی محدود نماند.

بقایی تأکید کرد که شرایط اقتصادی نه‌چندان مطلوب مردم منطقه باید یکی از مهمترین دلایل برای پیشبرد این طرح باشد.

او گفت: «وقتی می‌گوییم احیای جرجان، منظورمان فقط ظاهر یک شهر تاریخی نیست؛ بلکه احیای امید، رونق معاش و ایجاد یک مدل پایدار توسعه است.» به باور او، اگر این پروژه با مشارکت مردمی، برنامه‌ریزی علمی و نگاه بلندمدت همراه شود، می‌تواند گنبدکاووس را از «حاشیه‌نشینی توسعه» به جایگاه یک قطب گردشگری ـ فرهنگی ارتقا دهد.

در پایان نشست، دکتر بقایی از ضرورت تشکیل یک کارگروه مشترک میان پژوهشگران، مدیران شهری و نمایندگان جامعه محلی سخن گفت؛ کارگروهی که مأموریت آن طراحی برنامه‌ی احیای جرجان با سه معیار اصلی باشد: علمی بودن، اقتصادی بودن و مردمی بودن. از نگاه او، آینده جرجان نه یک رؤیا، بلکه یک فرصت بالفعل است؛ فرصتی که می‌تواند بهبود معیشت مردم گنبدکاووس را از سطح آرزو به سطح واقعیت نزدیک کند.

+++

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۰۴ ، ۱۹:۰۵

 

واخد خبر کارگروه صلح و سازش به نقل از نشریهٔ الکترونیکی کتاب — بخش نقد ادبی// ترانهٔ «قایی، سوارانِ بی‌نام» سروده حجت بقایی یکی از نمونه‌های قابل‌توجه در حوزهٔ شعر حماسی معاصر است؛ متنی که می‌کوشد با بهره‌گیری از زبان تصویری، لحن رزمی و ارجاعات تاریخی، نقش ایل قایی را در حافظهٔ فرهنگی ایران بازخوانی کند.

۱. فضا و تم حماسی؛ ورود به جهان اسطوره: ترانه از نخستین سطر با تصاویری چون «باد شمال» و «سایهٔ مردان ایل کهن» جهانی اسطوره‌گون می‌سازد. حرکت، کوچ، عبور و رزم، عناصر ثابت این فضا هستند. شاعر در خلق «حس حماسه» موفق است، زیرا این لحن تا پایان اثر بدون افت ادامه می‌یابد.

۲. ساختار روایی؛ از پراکندگی تا انسجام: شاعر روایت خطی ارائه نمی‌دهد؛ در عوض، پاره‌روایتهای تاریخی و جغرافیایی از خراسان تا آناتولی را کنار هم می‌چیند.

این گسترهٔ پهناور، هم به اثر بُعد تاریخی می‌دهد و هم مخاطب را به لمس سفری طولانی در لایه‌های تاریخ دعوت می‌کند.

با این حال، اگر خواننده آشنایی کافی با دوره‌های اشاره‌شده نداشته باشد، ممکن است دچار گسست در پیگیری روایت شود.

بقایی در محور «سواران بی‌نام» این پراکندگی را مهار کرده و شالودهٔ معنایی اثر را شکل می‌دهد.

۳. زبان و موسیقی؛ میان کلاسیک و حماسهٔ نو: ترانه در مرز میان بیان کلاسیک و زبان حماسی نو حرکت می‌کند. ترکیبات خوش‌آهنگی چون «سواران طوفان و آهن» و «تندر بی‌پروا» موسیقی درونی اثر را تقویت می‌کنند. قافیه‌های پنهان نیز ریتمی معنایی ایجاد کرده‌اند.

در بخشهایی محدود، انباشت واژگان حماسی زبان را به مرز گزارشی‌بودن نزدیک می‌کند؛ جایی که تصویرپردازی می‌توانست برجسته‌تر باشد.

۴. پیام و مضمون؛ ستایش نام‌آوران گمنام: هستهٔ معنایی اثر، ستایش نیروی تاریخی ایل قایی است؛ نه از منظر قدرت، بلکه از زاویهٔ ایثار و فداکاری. شاعر تلاش دارد نقش فراموش‌شدهٔ آنان را در شکل‌گیری امنیت و آرامش امروز ایران برجسته کند.

این تغییر زاویهٔ نگاه تمرکز بر «بی‌نام‌ها» به‌جای فاتحان ارزش ادبی و اخلاقی اثر را افزایش می‌دهد.

۵. نمادپردازی؛ اسطوره در بستر تاریخ: ترانه از نمادهای آشنای فرهنگ حماسی ایرانی بهره می‌گیرد:

اسب به‌عنوان نماد رزم و آزادی، باد به‌عنوان حامل پیامهای دور، سپند به‌عنوان نشانهٔ پاکی، و آتش نهان که بر قدرت نهفتهٔ تاریخ دلالت دارد.

این نمادها موجب شده‌اند متن در سطحی فراتر از تاریخ‌نگاری، به قلمروی اسطوره قدم بگذارد.

۶. لایهٔ هویتی و فرهنگی: ارجاع به ایل قایی که روایتهای گوناگونی دربارهٔ منشأ تاریخی آن وجود دارد، در این اثر نه از منظر قوم‌نگارانه، بلکه از منظر هویت ملی انجام می‌شود. شاعر عمداً وارد مباحث اختلافی نمی‌شود و وحدت معنایی اثر را در نگاه «ایرانی» به این ایل جستجو می‌کند.

۷. نقاط قوت؛ تصویرسازی پرقدرت و هماهنگ با فضای حماسی:

_ انسجام لحن و حرکت روایی

_ مضمون ارزشمند: توجه به نقش گمنامان تاریخ

_ گستردگی جغرافیایی که به اثر بُعد حماسی، تاریخی می‌دهد

_ پایان‌بندی درخشان و ماندگار

۸. بخش‌های قابل بهبود: برخی سطرها به دلیل تراکم واژگان رزمی، زبان را به سمت بیانی گزارشی برده‌اند.

ارجاعات متعدد تاریخی و جغرافیایی برای برخی مخاطبان ممکن است نیازمند توضیح تکمیلی باشد.

افزودن یک محور عاطفی یا یک راوی امروز می‌توانست ارتباط احساسی اثر را پررنگ‌تر کند.

در مجموع می توان گفت: «قایی، سوارانِ بی‌نام» ترانه‌ای است متکی بر زبان حماسی، تصویرسازی عمیق و نگاهی ملی. شاعر با تأکید بر قهرمانان بی‌نام و نقش آنان در حافظهٔ تاریخی ایران، اثری خلق کرده که هم در لحن و هم در پیام یک‌پارچه و تأثیرگذار است.

اگرچه برخی بخشها نیازمند پالایش تصویریند، اما در مجموع، این اثر نمونه‌ای موفق از حماسه‌سرایی در شعر و ترانهٔ معاصر به‌شمار می‌رود.

+++

#ترانه_فارسی

#قوم_قایی

#قوم_کایی

#نقد_ترانه

#حجت_بقایی

#شعر_نو

#نماد_ایرانی

#قایی_سواران_بی_نام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۰۴ ، ۱۰:۰۲

قایی‌های ترکمن و کمربند دفاعی ایران؛ روایت دکتر بقایی از یک نقش فراموش‌شده

[[ گروه خبری، تحلیلی اقتصاددان شمال ]]

نکته: دربارهٔ «قوم قایی» (Kayı) داده‌های قطعی و مستقیم تاریخی اندک است؛ پژوهشگران بیشتر از روی پیوندهای ایلی، روایات متأخر و تحلیلهای تطبیقی قضاوت می‌کنند. بنابراین روایت زیر بر اساس امکانات تاریخی و دیدگاههای پژوهشی بیان شده، نه ادعاهای قطعی.

[[ مصاحبهٔ مستند با دکتر حجت بقایی ، دربارهٔ جایگاه قوم قایی در مرزهای ایران و جهانِ پیرامون ]]

واحد خبر کارگروه صلح و سازش _ هوای بعدازظهر ترکمن‌صحرا سبکتر شده و گرد سفیدی که از سم بادهای شمالی بر دشت نشسته، زیر نور کمرنگ غروب می‌درخشد. در میان این چشم‌انداز آرام، گفتگوی من با دکتر حجت بقایی، مشاور تحقیق و توسعه و علاقمند به تاریخ اقوام و مناسبات نظامی ـ فرهنگی ایران در سده‌های میانه، به نقطهٔ اصلی رسیده است: جایگاه تاریخی قوم قایی، قومی که حضورش در اسناد اندک اما اثرش در حوادث بزرگ بسیار است.

[[ روایت دکتر بقایی ]]

او توضیح می‌دهد که «قایی» در منابع ترکی ـ اوغوزی به‌عنوان یکی از تیره‌های مهم اوغوزها معرفی شده است؛ تیره‌ای با نسب اسطوره‌ای قدرتمند که بعدها برخی از خاندان‌ نظامی در آسیای میانه و آناتولی خود را از آن دانسته‌اند. اما بخش مهمتر روایت دکتر بقایی دربارهٔ سده‌های یازدهم تا سیزدهم میلادی است؛ زمانی که ایران و منطقه درگیر فشارهای صلیبی، چالشهای درون‌سرزمینی و سپس موج سهمگین مغول بود.

او بر این نکته تأکید می‌کند که اقوام کوچ‌نشین اوغوز ـ از جمله طوایفی که به قایی منسوبند، غالباً در مرزهای ایران نقش دوگانه‌ای داشتند: از یک‌سو بخشی از جهان ترکمنهای اغوز بودند، و از سوی دیگر، به‌دلیل قرارگرفتن در کمربند دفاعی خراسان، آذربایجان و دیاربکر، نقش دفاعی مهمی در برابر تهدیدات بیرونی ایفا می‌کردند.

دکتر بقایی با استناد به مجموعه‌ای از گزارشات تاریخی پراکنده توضیح می‌دهد:

«در دورهٔ پیش از یورش مغول و حتی در دهه‌های نخست تهاجم آنان، گروههایی از تیره‌های اوغوز ـ از جمله کسانی که در منابع متأخر با عنوان قایی شناخته شده‌اند ـ در مرزهای شمال شرقی و شمال غربی ایران فعالیت نظامی داشته‌اند. نه به‌عنوان ارتش رسمی ایران، بلکه به‌عنوان نیروهای مرزنشین، سواره‌نظام‌ مهاجر و گاه متحدان دولتهای ایرانی.»

[[ قایی‌ها و دفاع در برابر مغول ]]

او یادآوری می‌کند که در گزارشات محلی نیشابور، مرو و ری گاه اشاره‌هایی به «ترکان مرزنشین» دیده می‌شود که در موج نخست حملات مغول کوشیدند جلوی پیشروی آنان را بگیرند؛ جنگهایی کوچک اما پرهزینه، که نام قبایل را دقیق ثبت نکرده‌اند. دکتر بقایی می‌گوید:

«برخی پژوهشگران احتمال می‌دهند بخشی از این نیروهای سواره از طوایفی بوده‌اند که بعدها در آناتولی با عنوان قایی شناخته شدند. پیوند نسبی و فرهنگی این گمانه را تقویت می‌کند، اما همچنان در سطح تحلیل تاریخی است، نه سند قطعی.»

[[ قایی‌ها و جبههٔ غربی؛ از مرزهای آناتولی تا فشار صلیبیون ]]

در ادامه، دکتر بقایی به سمت غرب می‌نگرد؛ جایی که در سده‌های یازدهم تا سیزدهم، جهان اسلام به دو جبههٔ بزرگ تقسیم شده بود:

شرق زیر فشار مغول، غرب زیر فشار صلیبیون.

او توضیح می‌دهد که گروهی از اوغوزها ـ با احتمال تعلق به شاخهٔ قایی ـ در مسیر مهاجرت بزرگ خود از شرق به آناتولی، در خدمت یا هم‌پیمان دولتهای سلجوقی درآمدند و در مرزهای آناتولی با صلیبیون و بیزانسیها جنگیدند.

«اینجا است که نقش قایی‌ها در دفاع از قلمروهای ایرانی‌تبارِ سلجوقیان پررنگ‌تر دیده می‌شود؛ چراکه سلجوقیان، اگرچه ترک‌تبار، اما وارث ساختار سیاسی و اداری ایرانی بودند. دفاع از آنان به نوعی دفاع از میراث ایران‌زمین نیز محسوب می‌شد.»

او این سخن را اضافه می‌کند که در روایتهای عثمانیِ متأخر، قایی‌ها جایگاه افسانه‌وار یافته‌اند، اما بخشهایی از این روایتها اشاره به نقشی دارد که قبایل چابک‌سوار مرزی در برابر صلیبیون ایفا کردند؛ کمربندی دفاعی که هم پشت ایران را ایمن می‌کرد و هم جبههٔ غربی جهان اسلام را نگه داشت.

[[ حضور نامرئی اما مؤثر ]]

در پایان گفتگو، دکتر بقایی نتیجه می‌گیرد که قایی‌ها هرگز یک امپراتوری مستقل نبوده‌اند که آثار گستردهٔ معماری یا اسناد رسمی از آنان مانده باشد؛ اما در شکل‌گیری کمربند دفاعی ایران ـ از خراسان تا آذربایجان و سپس در غرب آناتولی ـ نقش داشته‌اند.

او جمله‌ای می‌گوید که شاید بهترین توصیف این قوم باشد:

«قایی‌ها در تاریخ، بیشتر کنش هستند تا نام. آنها در لحظه‌های سخت ظاهر شده‌اند، اما پس از عبور بحران، دوباره در دل اتحادیه‌های بزرگتر حل شده‌اند. به همین دلیل است که ردپا کم است، اما اثر زیاد.»

+++

گنبدکاووس، ۱۸ آذر ۱۴۰۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۰۴ ، ۱۵:۴۸

 

نویسنده: گروه خبری، تحلیلی اقتصاددان شمال

بادِ سرد ابتدای پاییز در دشتهای ترکمن‌صحرا می‌پیچید و سایهٔ تپه‌های شنی روی جادۀ منتهی به گنبدکاووس آرام آرام کش می‌آمد. من در سفری بودم برای یافتن «ریشه‌ها»؛ پرسشی قدیمی که بارها در ذهنم تکرار شده:

 

قوم کایی، ترکهای ایرانی که گفته می‌شود روزی نیمۀ اروپا را درنوردیدند، چه کسانی بودند و ردّشان امروز کجاست؟

برای یافتن پاسخ، قرار دیداری گذاشتم با دکتر حجت بقایی؛ پژوهشگر، مشاور تحقیق و توسعه، و کسی که سالها روی مسیرهای قوم‌مهاجرتهای آسیای میانه تا آناتولی مطالعه کرده است.

گفتگوی ما در یک مهمانسرای قدیمی نزدیک برج قابوس آغاز شد…

[[متنگفت‌وگو]]

خبرنگار : دکتر بقایی، نام «قوم کایی» در روایتهای تاریخی مبهم است. گاهی آنها را ریشهٔ برخی سلسله‌های ترک می‌دانند، گاهی مهاجرانی ایرانی‌تبار. واقعاً این قوم چه جایگاهی در تاریخ دارند؟

دکتر بقایی: درست است، نام «کایی» یا «قایی» (Kayı) در منابع مختلف، روایتهای متفاوتی دارد. اما اگر بخواهم خلاصه بگویم:

کاییها شاخه‌ای از اوغوزها بودند؛ اوغوزهایی با ریشه و پیوندهای عمیق ایرانی، که زبانشان آمیخته‌ای از عناصر ایرانیِ شرقی و ترکی باستان بود.

این قوم از آسیای مرکزی به غرب مهاجرت کردند و بعدها برخی روایتها آنها را نیای ایلهایی دانسته‌اند که در شکل‌گیری دولتهای بزرگ در آناتولی نقش داشتند.

خبرنگار : پس آنها همانهایی هستند که بعدها در تاریخ اروپا هم دیده می‌شوند؟

دکتر بقایی: به شکل مستقیم نه، اما بازماندگان و شاخه‌های فرهنگی ـ زبانیِ مرتبط با کاییها در موجهای مهاجرتی بزرگ قرون میانه، به آناتولی و حتی بالکان رسیدند. نفوذشان فرهنگی بود؛ شیوهٔ کوچ، ساختار اجتماعی، و حتی برخی نشانه‌های هویتی.

اینها همان جریانهایی هستند که بعدها در ذهن مردم، به‌صورت «ترکانی که اروپا را گشودند» بازتاب پیدا کرد.

خبرنگار: جالب است... اما سؤال اصلی من از اینجا شروع شد: آیا ممکن است ردّی از آن قوم، یا اقوام خویشاوندش، امروز در ترکمن‌صحرا و گنبدکاووس باشد؟

دکتر بقایی (لبخند می‌زند و به دوردست نگاه می‌کند):

این منطقه پر از ردّ پای اقوام است؛ از یَموت و گوکلان گرفته تا شاخه‌های قدیمی‌تر.

شبکهٔ پیوندی میان ترکهای ایرانی، ترکمنها، اوغوزهای باستان و حتی طوایف محلی آنقدر پیچیده است که نمی‌توان خط مستقیمی کشید و گفت «اینها همان کایی‌اند».

اما شباهتهای فرهنگی، نامهای طایفه‌ای، ساختارهای اجتماعی، و حتی الگوهای کوچ قدیمی نشان می‌دهد که اینجا، یعنی همین جایی که ایستاده‌ایم، بخشی از آن مسیرهای مهاجرتی گذشته بوده است.

خبرنگار: پس یعنی اگر دنبال ریشه‌های قوم کایی باشیم… شاید لازم نباشد تا آناتولی برویم؟

دکتر بقایی: نه لزوماً. بعضی از ریشه‌ها ممکن است همین‌جا پنهان شده باشند؛ در آواهای محلی، در افسانه‌های مادربزرگها، در نام یک قبیلهٔ کوچک که کسی دیگر به معنایش فکر نمی‌کند.

تاریخ همیشه در کتابها نیست؛ گاهی در صحرا دفن شده.

[[صحنه‌ای در ترکمن‌صحرا]]

گفتگو که تمام می‌شود، همراه دکتر بقایی در میان تپه‌های کم‌ارتفاع حرکت می‌کنیم. باد بوی اسب و علف را با خود می‌آورد.

او به افق اشاره می‌کند و می‌گوید:

دکتر بقایی: «این مسیر، قدیمی‌تر از آن است که فکر می‌کنیم. اقوامی از شرق و غرب از این نقطه عبور کرده‌اند. شاید بخشی از راز کاییها همینجاست… نه در کتابها، نه در نظریه‌ها… در همین زمین.»

و من همان لحظه حس می‌کنم که جستجوی من تازه آغاز شده است.

((پایانِ باز))

در گنبدکاووس و ترکمن‌صحرا، به دنبال ریشه‌های اقوام می‌گردم و

کسی نمی‌داند…

شاید پاسخ درست یک قدم جلوتر است، پشت تپه‌ بعدی، در گفتگوی بعدی، یا در افسانه‌ای که هنوز گفته نشده است.

+ گروه خبری، تحلیلی اقتصاددان شمال

× گنبد کاووس ۱۴ آذر ۱۴۰۴

_ معاونت اقوام و اقشار شورای راهبردی مطالبات قانونی مردمی کشور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۰۴ ، ۲۰:۳۴

واحد خبر کارگروه صلح و سازش// شورای راهبردی مطالبات قانونی مردمی استان گیلان با همکاری دانشگاههای ملی و بین المللی حقوق و مدیریت برگزار می کند:

 

کنفرانس ملی نقش آفرینی و تعامل نهادهای مردمی با قوه قضاییه...

فراخوان به زودی منتشر می شود:::

در رشت ,,,

ریاست کنفرانس: دکتر علی حسین پور

دبیر اجرایی: دکتر حجت بقایی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۰۴ ، ۱۲:۰۱