بازخوانی واقعه عاشورا در آینه این روزهای جهان
بازخوانی واقعه عاشورا در آینه این روزهای جهان
( حجت بقایی، مشاور تحقیق و توسعه )
(مقایسه تطبیقی شرایط محرم ۶۰ هجری و جامعه معاصر)
[مقدمه]
واحد خبرکارگروه صلح و سازش ؛ قیام امام حسین (ع) در محرم ۶۰ هجری، یکی از بزرگترین و پرمغزترین رخدادهای تاریخ اسلام است. این واقعه نه تنها در بُعد مذهبی و اعتقادی اهمیت دارد، بلکه به عنوان الگویی بیبدیل برای مدیریت بحران، وفاداری به اصول، و اخلاقمداری در مواجهه با قدرت، قابل بازخوانی و استفاده در جهان امروز است.
مقاله حاضر تلاش دارد با رویکردی تطبیقی، شباهتها و تفاوتهای میان جامعه آن زمان و شرایط فعلی جهان اسلام ـ به ویژه ایران ـ را بررسی کند و نقشهایی چون مدیر، نخبگان، مردم، و «نامهرسان» را در هر دو دوره تحلیل کند.
۱. ساختار قدرت و مسئله مشروعیت: در سال ۶۰ هجری، خلافت اسلامی در اختیار خاندان اموی و یزید بن معاویه قرار گرفت؛ حکومتی موروثی، اقتدارگرا، فاسد و فاقد مشروعیت اخلاقی. یزید نه از نظر دینی، نه سیاسی، و نه اجتماعی، شایستگی اداره امت اسلامی را نداشت.
در دنیای امروز نیز بسیاری از حکومتها با بحران مشروعیت مواجهاند؛ چه به دلیل فاصله گرفتن از عدالت اجتماعی، چه بهخاطر فساد ساختاری، یا بیتوجهی به خواست واقعی مردم. در هر دو دوران، سؤال اصلی این است: قدرت بر چه پایهای باید بنا شود؟ بر زور، یا بر اخلاق؟
۲. مردم و بیطرفی مرگبار: مردم کوفه با ارسال هزاران نامه امام حسین (ع) را دعوت کردند، اما در لحظهی حیاتی، یا سکوت کردند یا در برابر حقیقت ایستادند.
امروز نیز در بسیاری از بحرانها، شاهد هستیم که بخشهایی از جامعه، به دلایل مختلفی چون ترس، بیاعتمادی، یا مشغولیت به مسائل شخصی، نسبت به مسائل عمومی سکوت اختیار میکنند.
تکرار تاریخی: وقتی اکثریت خاموش شود، اقلیتِ فریبخورده جهت مسیر جامعه را تعیین میکند.
۳. نخبگان، مصلحتگرایی و مسئولیت اخلاقی: در عاشورا، بسیاری از بزرگان کوفه یا دربار، از همراهی با امام حسین (ع) سر باز زدند. برخی بهصراحت خیانت کردند (مانند عمر سعد)، و برخی از ترس موقعیتشان سکوت کردند.
امروز نیز در جامعه، نخبگان فرهنگی، مذهبی و سیاسی اگر بهموقع موضع نگیرند، عملاً راه را برای سلطه بیعدالتی باز میگذارند. عاشورا نشان داد که بیموضعی نخبگان، خود نوعی خیانت است.
۴. نقش ارتباطات و مدیریت «نامهرسانان» : در عاشورا، «نامهرسانها» نقش حیاتی داشتند. آنها واسطه میان امام و مردم بودند. اما بسیاری از نامههایی که برای دعوت از امام ارسال شد، دروغین یا ناپایدار بودند؛ و برخی پیامها حتی تحریف میشدند.
در دنیای امروز، رسانهها، شبکههای اجتماعی، و پیامرسانها نقش همان نامهرسانان را دارند.
اگر این کانالها فاسد یا دروغپرداز شوند، حقیقت قربانی میشود. در هر دو دوران، جامعه نیازمند نامهرسانان صادق، با اخلاق، و شجاع است؛ کسانی که حقیقت را حتی به قیمت جان منتقل میکنند.
۵. انگیزههای خیانت و انحراف:
چه در سال ۶۰ هجری و چه امروز، انگیزههایی چون طمع، ترس، منافع فردی، حفظ موقعیت اجتماعی، و مصلحتاندیشی شخصی از عوامل اصلی انحراف افراد بودهاند.
عمر سعد به طمع حکومت ری، حسین بن علی را رها کرد. امروز نیز برخی از مدیران و نخبگان در بزنگاهها، اصول را به خاطر منافع شخصی کنار میگذارند.
۶. مدیریت و مقاومت بر پایه ارزشها: امام حسین (ع) هرگز برای پیروزی نظامی قیام نکرد. او برای اصلاح امت، زنده نگه داشتن حقیقت، و دفاع از کرامت انسان برخاست. این یعنی مدیریت در عاشورا، مدیریت بر پایه ارزش، نه سود بود.
در مدیریت امروز، اگر این اصل فراموش شود و فقط قدرت، ثروت یا پیشرفت اقتصادی هدف باشد، دیر یا زود جامعه دچار فروپاشی اخلاقی خواهد شد.
[جمعبندی]
قیام عاشورا یک واقعه تاریخی صرف نیست؛ یک آینه است. آینهای که اگر درست در برابر خود قرار دهیم، امروز خود را در آن خواهیم دید.
شباهتهای جدی میان شرایط آن روز و امروز وجود دارد:
- بحران مشروعیت قدرت
- سکوت یا خیانت برخی نخبگان
- نقش حیاتی ارتباطات صحیح
- فریب مردم با وعده و تهدید و در مقابل، قیامی مبتنی بر شرافت، شجاعت و حقیقتخواهی
> در این میان، اگر نقشی باید احیا شود، نقش «نامهرسانِ صادق» است؛ کسی که حقیقت را تحریف نمیکند، فریاد را خاموش نمیسازد، و پیام عدالت را بدون مصلحتکاری منتقل میکند.
- گفتگو با خبرنگار گروه خبری اخبار مدیریت
+ روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه