حضور آلفرد نوبل در رشت، فرصتی که هست ولی میسوزد
حضور آلفرد نوبل در رشت، فرصتی که هست ولی "میسوزد"
(دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه)
وقتی نخستینبار وارد رشت شدم، انتظار نداشتم ردپای یکی از چهرههای بزرگ تاریخ علم و فناوری، در کوچهپسکوچههای این شهر شمالی ایران حضور داشته باشد. اما با کمی کنجکاوی و جستوجو، دریافتم که آلفرد نوبل؛ بنیانگذار جوایز نوبل و از چهرههای ماندگار تاریخ نوآوری، مدتی از زندگی خود را در رشت گذرانده است. این واقعیت نهتنها برایم جالب و شگفتانگیز بود، بلکه بهگونهای نادیدهگرفتهشدنش برایم جذابتر هم بود؛ چرا که هنوز هم کمتر کسی حتی در خود رشت، از این موضوع آگاه است.
در همان ایام، انگیزهام برای پژوهش و معرفی این موضوع چند برابر شد. گزارش نوشتم، مقاله منتشر کردم، و طرحهایی برای بهرهبرداری فرهنگی، توریستی و علمی از این واقعیت ارائه دادم. هدفم مشخص بود: این فرصت تاریخی میتوانست رشت را به یک مرکز تبادل فرهنگی و علمی بینالمللی تبدیل کند؛ اما در نهایت، آنچه نصیبم شد فقط چند تشویق بود... و تمام.
(نوبل در رشت؛ فرصت فراموششده)
ماجرا ساده نیست. حضور آلفرد نوبل در رشت فقط یک «حاشیه تاریخی» نیست، بلکه سرنخی از پیوندهای عمیق میان ایران و اروپا در قرن نوزدهم است. نوبل در مسیر فعالیتهای صنعتی و تجاری خود، مدتی را در ایران و بهویژه در مناطق شمالی کشور سپری کرد. رشت در آن زمان، شهری بندری با ارتباطات تجاری فعال با روسیه و اروپا بود. نوبل، به عنوان یک مخترع و صنعتگر برجسته، طبیعتاً جذب این محیط شد.
این حضور، اگر بهدرستی مستند و معرفی شود، میتواند بهشکلی مؤثر در برندسازی فرهنگی شهر رشت ایفای نقش کند؛ درست همانطور که شهرهایی مانند تسلا در صربستان یا کیپتاون در آفریقای جنوبی از چهرههای جهانی برای تقویت هویت و جذب گردشگر استفاده کردهاند.
[و اما من چه کردم؟]
برای اینکه این ایده را از حالت صرفاً شخصی خارج کنم، مکاتباتی با چند دانشگاه و مؤسسه پژوهشی در سوئد (زادگاه نوبل) داشتم. حتی پیشنهاد خواهرخواندگی شهر رشت با برخی شهرهای سوئد مطرح شد و چند نهاد سوئدی، با اشتیاق برای همکاری علمی و فرهنگی اعلام آمادگی کردند.
تصور کنید برگزاری یک هفته فرهنگی نوبل در رشت، همکاریهای علمی مشترک، و حتی احداث یک خانه نوبل یا موزه کوچک در یکی از خانههای تاریخی رشت که به او یا دوره حضورش در این شهر اشاره داشته باشد. همه اینها فقط ایده نبودند؛ مستند بودند و قابلیت اجرا داشتند.
اما در نهایت، بیتوجهی مدیران و نهادهای مرتبط، این طرحها را در حد تشویقهای شفاهی نگه داشت. فرصتی که بود، سوخت.
(چه میتوان کرد؟ / فرصتی که هنوز هست)
این فرصت هنوز زنده است، اگرچه خاکخورده است. اگر بخواهیم از آن بهره ببریم، میتوان چند گام مشخص برداشت:
_ثبت رسمی و پژوهشی حضور نوبل در رشت در قالب کتاب، مستند یا مقالههای علمی
_تأسیس یک مرکز مطالعاتی یا فرهنگی با نام نوبل برای ترویج علوم، فناوری و روابط فرهنگی ایران و سوئد
_تدوین طرحهای گردشگری علمی-تاریخی که مسیر حضور چهرههای جهانی در ایران را به گردشگران معرفی کند
_ایجاد تعامل فعال با بنیاد نوبل در سوئد برای برگزاری نمایشگاهها، سمینارها یا رویدادهای فرهنگی مشترک
_استفاده از این فرصت در دیپلماسی شهری برای خواهرخواندگی، جذب بودجههای فرهنگی بینالمللی و افزایش سرمایهگذاری خارجی در رشت
>سودهایی که رشت از این فرصت میبرد:
_افزایش گردشگری فرهنگی از داخل و خارج کشور
_برندسازی علمی و فرهنگی شهر رشت در سطح ملی و بینالمللی
_ایجاد اشتغال پایدار در حوزه گردشگری و فرهنگ
_توسعه روابط دانشگاهی و علمی با اروپا و سوئد
_افزایش حس هویت و غرور تاریخی در میان رشتوندان ،
و در پایان این نوشته کوتاه تاکید می کنم که : ما اغلب بهدنبال فرصتهای طلایی در دوردستها میگردیم؛ در حالی که گاه این فرصتها در حیاط پشتی خانهمان خاک میخورند. آلفرد نوبل در رشت زندگی کرده است. این فقط یک خاطره تاریخی نیست؛ سرمایهای است برای آینده. کاش پیش از آنکه این فرصت تماماً «بسوزد»، کسی آن را جدی بگیرد.
#رشت
#آلفرد_نوبل
#نوبل_در_رشت
#جاذبه_های_رشت
#گردشگری
+ روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه