تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

به زودی

بایگانی

نقدی بر شعر «کربلا نزدیک است، من از آن دور شدم» سروده ای از دکتر حجت بقایی:

«کربلا نزدیک است، اما دل‌ها دور شده‌اند؛ گزارشی از سفرهای خاموش و بی‌ادعا»


سرویس فرهنگ و هنر// در این شعر بلند و سوزناک، شاعر با لحنی نجواگونه و درونی، تجربه‌ای عمیق و شخصی از زیارت کربلا، مشهد، قم و شیراز را روایت می‌کند؛ سفری که برخلاف ظاهر اغلب گزارش‌های رسانه‌ای یا نمایش‌های اجتماعی، خالی از تظاهر، پست و عکس و اعلام عمومی است. شاعر، گزارشی از زیارت‌های خاموش و صادقانه‌اش می‌دهد؛ گویی خبرنگاری است از دل خود، نه از میدان‌های پرهیاهو.

ساختار گزارش‌گونه در دل شعر:

شعر از جنس «خبر» نیست، اما در بافت آن لایه‌هایی از «گزارش» دیده می‌شود؛ گزارشی که نه از نگاه رسانه، بلکه از زبان دل است. شاعر با لحنی تلویحی، به آسیب‌شناسی روند عمومی زیارت‌ها در جامعه می‌پردازد؛ جایی که سفرهای زیارتی، گاه بدل به ابزار خودنمایی، پست‌های اینستاگرامی، عکس‌های دسته‌جمعی و روایت‌های پررنگ رسانه‌ای می‌شوند. اما او، در تقابل با این جریان، از سکوت، پنهانی‌رفتن، بی‌ادعا بودن و حتی پرهیز از ذکر سفر در محافل سخن می‌گوید. این پرهیز، خودش یک اعتراض آرام است؛ یک نقد شاعرانه به ریاکاری‌های عرفانی.

زاویه دید:

شاعر در نقش یک گزارشگر صادق، با زاویه دید اول‌شخص، روایتی پنهان از سال‌ها سفر و دوری را بیان می‌کند. در واقع، او از موقعیت کسی سخن می‌گوید که «رفته»، اما حالا «نمی‌تواند برود»، و در این فاصله‌ی دردناک میان گذشته‌ی پرنور و حالِ خاموش، تنها مانده است. این تضاد در کلمات شعر بارها تکرار می‌شود:
«کربلا رفتم، با دل خام خود...
حال که زمان گذشته، من خموشم...»

عناصر خبری:

اگر شعر را به مثابه یک گزارش خبری در نظر بگیریم، مؤلفه‌های زیر در آن دیده می‌شود:

چه کسی؟ فردی زائر، بی‌ادعا، گمنام.

کجا؟ مسیرهای زیارتی: مشهد، قم، شیراز، کربلا.

چه‌وقت؟ در گذر سال‌های کودکی تا جوانی؛ گذشته‌ای روشن در تقابل با اکنون.

چه‌چرا؟ از سر عشق، نه از ریا.

چه اتفاقی افتاده؟ گسست دل از آن سفرها، فراموشی تدریجی شور، و استحاله‌ی حس زیارت در ازدحام ظواهر.

پیام نهایی شعر:

شعر، فراتر از یک دل‌نوشته، صدای کسی است که رفته، دیده، لمس کرده، اما حالا دیگر «دلش نمی‌تپد» برای آن سوز. این جمله، مثل یک تیتر خبری تکان‌دهنده است:
«دل‌ام نمی‌تپه دیگه برای آن گداز و سوز.»
گویا شاعر نه‌فقط از سفر که از حالِ معنوی خود هم فاصله گرفته. در جهان پرشتاب و پرادعای امروز، این نوع اعتراف صادقانه، خود خبری مهم است.

جمع‌بندی:

شعر «کربلا نزدیک است، من از آن دور شدم» نه فقط یک سروده، بلکه گزارشی تلخ و انسانی‌ست از دل‌هایی که بی‌آنکه فریاد بزنند، زیارت را زیسته‌اند و حالا در سکوت، از آن فاصله گرفته‌اند. شعر، به‌سان یک گزارش مستند و درونی، وضعیت بسیاری از انسان‌های معاصر را ترسیم می‌کند که میان ریا و حقیقت، میان حضور و فراق، گم شده‌اند.
اگر روزی کسی بخواهد از «زیارت بی‌فروغ» یا «سفر بدون سلفی» گزارشی بنویسد، این شعر، سندی زنده است.

سرویس ادبیات و هنرهای نمایشی- ک. معتمد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۵/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی