محیط کاری ناسالم؛ جایی که فشار به زندگی تبدیل میشود
محیط کاری ناسالم؛ جایی که فشار به زندگی تبدیل میشود
در گفتگو با دکتر حجت، مشاور تحقیق و توسعه
واحد خبر کارگروه صلح و سازش- اخبار مدیریت// در هر سازمانی، انسانها بزرگترین سرمایهاند؛ اما واقعیت این است که در بسیاری از فضاهای کاری، با انسانها همچون ابزار مصرفی برخورد میشود.
دکتر حجت بقایی، مشاور تحقیق و توسعه، این وضعیت را بهدرستی «فرسایش نیروی انسانی در سکوت» مینامد. او معتقد است که بسیاری از کارکنان، در محیطهایی مشغول به کار هستند که نهتنها محرک رشد و خلاقیت نیستند، بلکه عملاً به سلامت روانی، جسمی و منزلت آنها آسیب میزنند.
محیطهای کاری ناسالم، صرفاً یک اشتباه مدیریتی نیستند؛ بلکه نتیجهی یک چرخهی معیوب از نگاه غیرانسانی به کار، فقدان سیستمهای شفاف و حمایتگر، و ناآگاهی مدیران از نقش واقعی رهبریاند.
دکتر بقایی تأکید میکند که در چنین محیطهایی، «بیصدایی» کارمندان، خودش یک نشانه هشداردهنده است؛ چون جایی که گفتگو نیست، امیدی به تغییر هم نیست.
در فضای کاری ناسالم، نشانهها کاملاً واضحاند:
فشارهای کاری بیش از حد و بیوقفه که نه برای رشد، بلکه برای کنترل است. بیاحترامی به نظرات، بیتوجهی به نیازها، و مهمتر از همه، انکار ارزش وجودی انسانهایی که ساعتهای عمرشان را وقف سازمان کردهاند.
و در لایههای زیرین این فشارها، اختلالاتی به مراتب عمیقتر شکل میگیرند: اضطراب، افسردگی، فرسودگی شغلی، افت عزتنفس، و در مواردی، تصمیم به ترک اجباری، حتی با هزینههای سنگین شخصی.
دکتر بقایی با نگاهی آسیبشناسانه، ریشههای چنین فضاهایی را در چند عامل کلیدی میبیند: نبود آموزشهای مدیریتی برای مدیران میانی و ارشد، نبود ارزیابی عملکرد واقعی مبتنی بر بازخورد سازنده، و مهمتر از همه، فرهنگی که کارمند را «مطیع» میخواهد نه «متفکر».
او میگوید: «وقتی کارمند احساس کند صرفاً یک مهره قابل جایگزینی است، دیگر هیچ انگیزهای برای تعهد و نوآوری نخواهد داشت.»
با این حال، حتی در دل چنین فضاهایی، راههایی برای بقا و حتی تغییر وجود دارد. از نظر دکتر بقایی، اولین گام، حفظ تعادل روانی فردی است. استفاده از تکنیکهای کاهش استرس، مدیتیشن، داشتن حریم مشخص میان کار و زندگی، و مراقبت از سلامت روان، نه لوکس، که یک ضرورت است.
او به نقش ارتباط مؤثر نیز اشاره میکند: گاهی گفتوگوهای محترمانه و مستند با مدیران، میتواند اولین جرقهی تغییر باشد؛ اگر چه این گفتوگو همیشه ساده یا بیهزینه نیست.
در کنار این تلاشهای فردی، دکتر بقایی بر ایجاد شبکههای حمایت حرفهای نیز تأکید دارد؛ همکارانی که تجربه مشترک دارند و میتوانند همپیمان شوند برای بهبود شرایط. این همپیمانیها، اگر با مهارت و دیپلماسی همراه شوند، به ابزار قدرتمندی برای مطالبهگری تبدیل میشوند.
اما گاهی هم، با وجود همه تلاشها، فضا قابل اصلاح نیست. در این نقطه، شجاعت تصمیمگیری مهم میشود. به گفته دکتر بقایی: «بعضیوقتها، ماندن آسیبزاتر از رفتن است. ترک یک محیط سمی، بهویژه اگر سلامت جسم و روح در خطر باشد، نشانه ضعف نیست، بلکه بلوغ است.»
از سوی دیگر، او معتقد است که مدیران و سیاستگذاران منابع انسانی نیز باید به مسئولیت خود در تغییر این فضاها واقف باشند. طراحی برنامههای ارتقای فرهنگ سازمانی، آموزشهای مدیریت انسانی، ساختارهای شفاف بازخورد، و الگوسازی از مدیران حامی، بخشی از راهکارهایی است که به مرور میتوانند فضای سمی را به محیطی یادگیرنده و انسانی تبدیل کنند.
در پایان این گفتگو، دکتر بقایی جملهای کلیدی را یادآوری میکند:
«هیچ سازمانی، بهاندازه انسانهایی که در آن کار میکنند، اهمیت ندارد. سرمایه واقعی، آدمها هستند؛ و اگر محیط کار، دشمن آنها شود، سازمان هم روزی قربانی خواهد شد.»
+گروه خبری، تحلیلی اخبار مدیریت
#کارمند
#روز_کارمند
#مصاحبه
#مشاور_تحقیق_و_توسعه
#گزارش_خبری
#دکتر_حجت_بقایی
#محیط_کاری
#شغل