تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

به زودی

بایگانی

سرویس اجتماعی// صبحی ساده، شعری غیرمنتظره؛

ماجرا از یک نشست دوستانه بین همکاران حوزه فنی تلویزیون آغاز شد. دکتر حجت بقایی، تکنسین فنی رسانه که شاعر و پژوهشگر هستند، در فضای صمیمی یک دیدار امروز صبح، شعری تازه از خود با عنوان «شکوفه‌های ندبه» را برای جمع می‌خواند. شعری که حال و هوای دعای ندبه، انتظار و نگاه نوجوانانه را در خود داشت.

در میان همکاران، من هم که اتفاقی در حال عبور بودم، با شنیدن چند سطر از شعر متوقف شدم. بی‌درنگ به سراغ دکتر بقایی رفتم و با تحسین از مضمون شعر گفتم:

«این شعر باید منتشر شود؛ مخصوصاً برای نوجوانان. زبانش روان و تصویرساز است. انگار حرف دل نسل منتظر را زده‌ای.»

دکتر بقایی، با روی خوش، نسخه‌ای از شعر را در اختیارم قرار داد تا زمینه‌ی انتشار آن برای نوجوانان فراهم شود.

شعر «شکوفه‌های ندبه» اکنون قرار است در قالب یکی از بخش‌های «رسانه ما باشد» و نیز در طرحی ویژه با محور ادبیات آیینی نوجوان منتشر گردد.

و اما نقد ادبی کوتاه بر شعر «شکوفه‌های ندبه»: 

شعر «شکوفه‌های ندبه» سروده‌ی دکتر بقایی، با بهره‌گیری از فضای حسی و عاطفی دعای ندبه، تصویری روشن و صمیمی از انتظار مهدوی در نگاه یک نوجوان ارائه می‌دهد.

در این شعر، واژه‌ها ساده و صادق‌اند. توصیف‌هایی مانند «چشم‌هایی که تو را می‌خوانند» یا «شکوفه‌هایی که در دل می‌رقصند»، سرشار از تصویرسازی لطیف و حسی‌اند.

این زبان ساده اما عمیق، نه‌تنها نوجوانان را به خود جذب می‌کند، بلکه بزرگ‌ترها را نیز به فضای ناب دعا و امید می‌برد.

به نظر نگارنده نقاط قوت این شعر عبارتند از؛

ساده‌گویی تأثیرگذار: شعر پیچیدگی زبانی ندارد، اما از نظر مفهومی لایه‌دار است.

پیوند طبیعت و معنویت: استفاده از عناصر طبیعت (شکوفه، نسیم، پرنده، بهار) برای بیان مفاهیم معنوی، به شعر طراوت خاصی داده است.

بیان نوجوانانه: لحن شاعرانه‌ی نزدیک به زبان نوجوان امروز، یکی از ویژگی‌های برجسته‌ی این اثر است. 

برای بهتر شدن شعر می شد:

در برخی سطرها تکرار مفهومی حس می‌شود که اگر با تنوع بیشتر در تصاویر یا ضرباهنگ همراه می‌شد، می‌توانست انسجام عمقی‌تری ایجاد کند.

در مجموع، «شکوفه‌های ندبه» شعری‌ست درخشان در گونه‌ی آیینی نوجوان، که با صداقت زبانی و تصویرهای زنده، به یکی از نمونه‌های موفق در حوزه‌ی ادبیات انتظار تبدیل شده است.

خبرنگار سرویس اجتماعی

 

شکوفه‌های ندبه

 

(د‌کتر حجت بقایی)

 

صبح جمعه‌ست

پاییز هنوز نرسیده

قدم می‌زنم به سمت مهدیه رشت

دلم پر از شور است

مثل پرنده‌ای که پرواز می‌کند

صدای ندبه می‌آید

مثل نسیمی که نوازش می‌دهد

دست‌هایم گرم و لرزان

بلند می‌شود به دعا

چشم‌هایم برق دارد

پر از انتظار و امید

صدای دلم

با ندبه همراه می‌شود

آه

ای صاحب زمان

بیا

بیا که بی‌تو روزها سخت است

بوی بهار می‌آید

هر جا اسم شماست

از دور دست‌ها

شکوفه‌ها می‌رقصند

در باد ندبه‌های من

می‌خواهم بگویم

من اینجا هستم

با دلی پر از عشق

و چشم‌هایی

که تو را می‌خوانند

جمعه‌ها

برای من معنای دیگری دارد

وقتی با صدای ندبه

جان تازه می‌گیرم

هر بار که می‌خوانم

 حس می‌کنم

نزدیک‌تر شده‌ای

شکوفه‌های ندبه

در دل من جوانه می‌زنند

بیا

که دل‌ها تشنه‌ی نگاه توست

بیا و دست‌های ما را بگیر

ما نوجوانان

با قلب‌هایی روشن

منتظر فصل شکفتن تو هستیم

 

شاعر: دکتر حجت بقایی

مهدیه رشت 

مراسم دعای ندبه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۰۴ ، ۰۶:۳۵

 

سرویس فرهنگ و هنر// شعر «شعری برای سکوت در برابر ظلم به غزه» سروده دکتر حجت بقایی، شعری است پر از درد، اعتراض و همدلی با مردم مظلوم غزه که تحت ظلم و خشونت قرار گرفته‌اند. این شعر با زبان ساده اما بسیار تأثیرگذار، به ما یادآوری می‌کند که سکوت در برابر ظلم، خود ظلمی بزرگ است و باید صدای مظلومان را شنید و به آن پاسخ داد.
در این اثر، شاعر از زبان دل و چشم‌هایی شکسته و خسته می‌گوید که سال‌هاست حقیقت فریاد زده‌اند اما کسی نشنیده است. غزه در این شعر به‌صورت زخمی باز تصویر شده که هنوز می‌سوزد و شعله‌های ظلم و دردش خاموش نشده‌اند. دکتر بقایی با جملاتی مانند «چشم پر خون هنوز می‌بیند» و «لبخندها زیر خاکستر غم دفن می‌شوند» به خوبی نشان می‌دهد که چطور انسانیت و شادی در این منطقه تحت فشار شدید قرار گرفته است.
نکته قابل توجه در این شعر، تأکید بر نگاه کردن «نه فقط با چشم‌های عادی، بلکه با چشم دل» است.
شاعر از ما می‌خواهد فراتر از ظاهر حوادث نگاه کنیم و درک کنیم که این داستان غم‌انگیز فقط یک خبر نیست بلکه زندگی واقعی انسان‌هایی است که با رنج و درد مواجه‌اند.
شعر «شعری برای سکوت در برابر ظلم به غزه» پیامی مهم و انسانی دارد: نباید در برابر ظلم و خشونت سکوت کرد. دکتر بقایی از همه می‌خواهد که صدای این درد را بشنوند و اجازه ندهند که سکوت بر رنج مردم مظلوم پیروز شود.
این شعر، نمونه‌ای از ادبیات متعهد و اجتماعی است که خواننده را به تفکر و واکنش انسانی دعوت می‌کند. ساده و صمیمی بودن زبان شعر باعث می‌شود همه گروه‌های سنی و اجتماعی بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و پیام آن را درک کنند.
در نهایت، شعر دکتر بقایی یادآور این است که آگاهی، همدلی و مسئولیت‌پذیری ما در برابر ظلم، می‌تواند نخستین گام برای پایان دادن به درد و رنج مردم مظلوم غزه باشد.
سرویس فرهنگ و هنر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۰۴ ، ۰۴:۳۵

شعر: سایه‌روشن؛ دخترم، شطرنج و آفتاب

(دکتر حجت بقایی)

دخترم
با لبخندهای گاه و بی‌گاه
و حواس‌پرتی‌های کودکانه
روبروی مادرش نشسته
مهره‌ها را
 نه برای بُرد
بلکه 
برای فهمیدنِ صبر جابجا می‌کند.
مادر
با نگاهی که گرما را خنثی می‌کند
و دستانی
که همیشه چیزی بیشتر از بازی می‌سازند
به او یاد می‌دهد
که حتی
سربازها هم 
می‌توانند به وزیر برسند
اگر درست پیش بروند.
هوا
از پنجره بالا می‌خزد
و تنِ اتاق را به تعریق وا می‌دارد.
بیرون رفتن
انگار جرأت می‌خواهد
یا شاید بی‌معناست.
من
در پناه مبل
با فنجانی نیم‌خورده
که دیگر سرد شده
خودم را 
در خنثی‌ترین شکل ممکن می‌سازم
نه درگیر
 نه بی‌تفاوت.
از پشت شیشه
خیابان را نگاه می‌کنم:
بی‌حرکت
مثل شعری که هنوز نوشته نشده.
برگ‌های درختان
از تکان سر باز می‌زنند
انگار خوابشان برده
یا منتظر وعده‌ی بادی‌اند
که نیامده
یا دلخور است.
شاید هم پشت کوهها
به میهمانی رفته
نور
بی‌رحم و بی‌مکث
روی گلدان می‌تابد
و گل‌ها
درخشش‌شان را
مثل زرهی نامرئی به تن کرده‌اند.
 نگاه که می کنی
نور چشمانت را
 چنان می زند
 که آنها را می بندی 
صدای خفیف ساعت
در اتاق پخش می‌شود
بی آنکه چیزی را تغییر دهد
مثل یادآوریِ نفس‌کشیدن.
موبایلم کناری افتاده
خاموش
و جهانِ پشتِ صفحه‌اش
فعلاً به حال خود رها شده.
می‌دانم
همین
لحظه‌هایی که آرام و بی‌حادثه می‌گذرند
در آینده
شکل خاطره به خود خواهند گرفت
و شاید روزی
در ذهن دخترم
به 
یک روزِ طلایی بدل شوند:
ظهر تابستان
با شطرنج
و مادر
و من
که فقط
نگاه می‌کردم
و سکوت
که پر از معنا بود.
زندگی
مثل یک پیاده‌ی آرام
در امتداد صفحه‌ی سفید می‌رود
بدون عجله
بدون فریاد
و بی‌نیاز از بُردن.    

+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۴ ، ۲۳:۰۰

بررسی اشعار دکتر حجت بقایی، شاعر متفکر و مشاور توسعه‌گرا

سرویس اقتصاد و توسعه// دکتر حجت بقایی را نمی‌توان تنها در یک عنوان خلاصه کرد. او هم شاعر است، هم اندیشمند، و هم مشاوری فعال در عرصه تحقیق و توسعه.
اما آنچه آثار او را برجسته می‌سازد، تلفیق نادر و تأثیرگذار اندیشه علمی با زبان شاعرانه است.
شعرهای دکتر بقایی نه در قفس کلاسیک اسیرند و نه در بی‌قاعدگی مدرن گم.
او با مهارتی تحسین‌برانگیز، مفاهیمی نظیر توسعه پایدار، نوآوری، زیست‌پذیری و امید را در قالب واژگان لطیف و استعاره‌های عمیق می‌ریزد. در اشعارش، انسان نه موجودی تنها، بلکه عاملی مؤثر در دگرگونی جهان است.
یکی از ویژگی‌های بارز اشعار وی، مسئولیت‌پذیری اجتماعی است؛ او شاعری است که می‌خواهد تغییر ایجاد کند، نه صرفاً زیبایی بیافریند.
با این حال، این تلاش همواره با زبانی ساده و روان همراه است که نه تنها مخاطب آکادمیک، بلکه خواننده عمومی را نیز با خود همراه می‌کند.
در مجموع، آثار حجت بقایی را می‌توان در مرز میان ادبیات و آینده‌پژوهی دانست؛ جایی که شعر، نقش رسانه‌ای برای بیدارسازی وجدان فردی و جمعی بازی می‌کند.
مصاحبه انگیزشی با دکتر حجت بقایی: وقتی وارد دفتر دکتر بقایی می‌شوی، اولین چیزی که تو را جذب می‌کند، قفسه‌ای پر از کتاب است؛ از آثار کلاسیک شعر فارسی گرفته تا گزارش‌های فنی درباره تحول سازمانی و توسعه پایدار. دکتر بقایی به گرمی خوش‌آمد می‌گوید، اما خیلی زود، بدون مقدمه وارد بحث می‌شود.
«ما برای تأثیر گذاشتن آمده‌ایم، نه برای تکرار روزمرگی‌ها.» این جمله‌ای است که در طول گفت‌وگو بارها تکرار می‌کند. برای او شعر، ابزار بیان یک دغدغه انسانی است و مشاوره، ابزاری برای اصلاح همان دغدغه در عمل.
او از شکست‌هایش می‌گوید؛ از پروژه‌هایی که به نتیجه نرسید، از شعرهایی که سال‌ها در ذهن مانده و هرگز نوشته نشده‌اند. اما مهم‌تر از همه، از این می‌گوید که هیچ تلاشی بی‌نتیجه نمی‌ماند، حتی اگر آن نتیجه در قالب یک بذر در ذهن کسی کاشته شود.
دکتر بقایی به جوان‌ها توصیه نمی‌کند فقط دنبال موفقیت باشند؛ او آنها را تشویق می‌کند که «عمیق فکر کنند، صبور بمانند و همیشه در حال یادگیری باشند».
به اعتقاد او، رشد فردی چیزی نیست که در یک دوره آموزشی یا یک مدرک خلاصه شود، بلکه سفری است که با آگاهی و انگیزه آغاز می‌شود و هیچ‌گاه پایان نمی‌پذیرد.
او با شور و انرژی می‌گوید: «دنیا به آدم‌هایی نیاز دارد که بتوانند هم با دل بنویسند و هم با فکر بسازند. اگر تو یکی از آن‌هایی هستی، وقتت رسیده.»
سرویس اقتصاد و توسعه- گروه خبری، پژوهشی اقتصاددان شمال

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۴ ، ۲۲:۵۸

راز موفقیت پژمان جمشیدی: از زمین فوتبال تا ستاره سینما / داستانی که هرکسی باید بشنود!

سرویس سینما و تاتر// دکتر حجت بقایی، مشاور تحقیق و توسعه، با نگاهی عمیق و هوشمندانه به داستان زندگی پژمان جمشیدی می‌پردازد؛ مردی که از ورزشکار حرفه‌ای به یکی از محبوب‌ترین چهره‌های سینمای ایران تبدیل شد.
او معتقد است این مسیر، درس‌های بزرگی برای همه ما دارد.
«هر تحول بزرگ در زندگی، نقطه‌ای از شجاعت است که فرد تصمیم می‌گیرد از گذشته خود دل بکند و به دنیایی تازه پا بگذارد. پژمان جمشیدی این شجاعت را به خوبی نشان داد.»
پژمان که زمانی در فوتبال ایران به عنوان یک بازیکن شناخته شده بود، به سادگی و با اراده، دنیای جدید بازیگری را انتخاب کرد.
این تغییر ناگهانی، اگرچه پر از ریسک و چالش بود، اما فرصت‌های بی‌نظیری برایش رقم زد.
«موفقیت اتفاقی نیست؛ حاصل مجموعه‌ای از تصمیم‌های آگاهانه، یادگیری مستمر و باور عمیق به توانایی‌های فردی است. پژمان با ورود به عرصه بازیگری، نه تنها استعدادهای خود را کشف کرد، بلکه با تلاش بی‌وقفه به آن‌ها جان بخشید.»
از دید دکتر بقایی، نقطه عطف پژمان در سریال «پژمان» بود؛ جایی که او با نمایش خود واقعی و صداقت بازیگری، قلب مخاطبان را فتح کرد. این موفقیت، پل پرواز او به سینمای پرفروش ایران شد و نامش را به عنوان یک سوپراستار تثبیت کرد.
اما او فراتر از کمدی رفت و به نقش‌های جدی‌تر و تئاتر روی آورد؛ حرکتی که نشان‌دهنده بلوغ و رشد عمیق هنری‌اش بود.
این بخش از مسیر، گواهی است بر اینکه رشد واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که فرد از منطقه امن خود بیرون بیاید و به دنبال چالش‌های تازه باشد.
«پژمان جمشیدی به ما یادآوری می‌کند که هیچوقت برای تغییر دیر نیست. مسیر موفقیت، مسیری خطی و آسان نیست، اما با شجاعت و پشتکار، می‌توان به قله‌های بلند دست یافت.»
او ادامه می‌دهد که این داستان انگیزشی برای همه کسانی که احساس می‌کنند در نقطه‌ای ایستاده‌اند و نمی‌دانند چگونه به جلو بروند، منبع امید و انرژی است.
«زندگی پژمان یک پیام روشن دارد: با ایمان به خود، پذیرش تغییر و کار سخت، می‌توان از هر نقطه‌ای شروع کرد و به جایگاه ستاره‌ها رسید.»
در پایان، دکتر بقایی با تأکید بر اهمیت این پیام می‌گوید: «هر یک از ما توانایی نوشتن داستان موفقیت خود را داریم. کافیست تصمیم بگیریم، باور کنیم و قدم برداریم. پژمان جمشیدی نمونه بارز این حقیقت است.»
این گفتگوی انگیزشی، نه فقط داستان یک فرد، بلکه تجلی اراده، پشتکار و تحول است که می‌تواند چراغ راه همه ما باشد.
تهیه شده در؛ سرویس تاتر و سینما

#پژمان_جمشیدی
#سینمای_ایران
#بازیگر
#فوتبالیست
#ستاره
#دکتر_حجت_بقایی
#سوپر_استار
#دکتر_بقایی
#داستان_انگیزشی
#مسیر_رشد
#راز_موفقیت
#حجت_بقایی 
#کارگاه_مدیریت 
#کارگاه_آموزشی 
#مشاور_تحقیق_و_توسعه 
#تحقیق_و_توسعه 
#مصاحبه_اختصاصی
+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۴ ، ۲۲:۴۸

گزارش اختصاصی | سرویس اقتصاد و توسعه | نشریه اقتصاد فردا

"مدیریت به سبک باران": شعری از دکتر حجت بقایی، دعوتی به بازاندیشی در رهبری سازمانی

تحریریه اقتصاد فردا // در روزهایی که سازمان‌ها درگیر تغییرات سریع، فشارهای رقابتی و پیچیدگی‌های تصمیم‌گیری هستند، نگاه شاعرانه اما تأمل‌برانگیز دکتر حجت بقایی، مشاور تحقیق و توسعه، مفهومی متفاوت از مدیریت را به تصویر کشیده است؛ مفهومی که در آن، «قدرت» با «نرمی»، و «رهبری» با «همدلی» گره می‌خورد.
دکتر بقایی در شعر تازه‌اش با عنوان «مدیریت را از باران بیاموز»، مدیریت را نه همچون فرماندهی خشک، بلکه چون بارانی می‌بیند که آرام و بی‌ادعا می‌بارد، و با حضور پیوسته و بی‌صدا، زمینه‌ساز رشد و تحول می‌شود.
در بخشی از این شعر آمده است:

مدیر
همچون باران است
نه آمر
که زورگو باشد
...
کار تیمی
چون قطرات باران است
که همه با هم زمین را سیراب می‌کنند

این نگاه نمادین، بر الگویی از مدیریت تأکید دارد که به جای دستور دادن، زمینه‌سازی می‌کند؛ به جای دیده‌بانی صرف، همراهی می‌نماید؛ و به جای هیاهو، اثرگذاری بی‌صدا دارد، همان‌گونه که باران بی‌ادعا زمین را دگرگون می‌کند.
نقد شعر توسط کارشناس نشریه "نقد شعر معاصر":
در گفت‌وگویی با دکتر س.ر، منتقد ادبی و کارشناس نشریه "نقد شعر معاصر"، از او خواستیم نگاهی فنی‌تر به شعر داشته باشد:
خانم رهگذر می‌گوید:
«شعر دکتر بقایی با زبانی ساده و نثرگونه، مفاهیمی عمیق در حوزه رهبری و توسعه سازمانی را مطرح می‌کند. بهره‌گیری از استعاره‌ی باران، انتخابی بسیار هوشمندانه است که هم به لحاظ شاعرانه تأثیرگذار است و هم از نظر مدیریتی، مدلی الهام‌بخش را پیش‌روی مخاطب می‌گذارد.
البته، از منظر ادبی، شعر بیشتر در دسته‌ی "شعر مفهومی" قرار می‌گیرد تا شعر کلاسیک یا حتی نو با ساختار روایی، اما هدف آن بیش از زیبایی‌شناسی، القای نگرش است.»
مدیریت به سبک باران؛ الگویی برای توسعه پایدار:
شعر دکتر بقایی را می‌توان نه فقط یک قطعه ادبی، بلکه بخشی از یک رویکرد فکری در مدیریت دانست، رویکردی که بر رشد تدریجی، هویت‌سازی فرهنگی، کار تیمی، و نقش ارتباطات انسانی تأکید دارد. این مفاهیم، دقیقاً همان مؤلفه‌هایی هستند که در مدل‌های توسعه پایدار و مدیریت تحول‌گرای سازمانی، روزبه‌روز برجسته‌تر می‌شوند.
در دورانی که بسیاری از مدیران در هیاهوی KPIها و ساختارهای سفت‌وسخت گرفتارند، «مدیریت به سبک باران» شاید تلنگری باشد به اینکه رهبران واقعی، گاهی باید کم‌تر بگویند و بیشتر ببارند.
 اقتصاد فردا به خوانندگان توصیه می‌کند که این شعر را نه فقط بخوانند، بلکه به آن «گوش» دهند؛ چرا که در هر مصرع آن، رگه‌هایی از رهبری انسانی و توسعه واقعی نهفته است.
سرویس اقتصاد و توسعه- اقتصاد فردا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۴ ، ۲۲:۴۷

شعر: من مشاور تحقیق و توسعه هستم

(دکتر حجت بقایی)

من
کاری را انتخاب کرده ام
که شبیه گوش دادن است
نه فقط به آدم‌ها
بلکه به ایده‌ها
به آینده‌ها
به سوال‌هایی که هنوز پرسیده نشده‌اند.
من
مشاورم
در مسیری که هنوز جاده نشده
در زمینی که هنوز کاشته نشده
در ذهن‌هایی که هنوز جرقه نزده‌اند
من
اهل تحقیقم
اهل توسعه ام
نه فقط توسعه طرح‌ها
بلکه توسعه آدم‌ها
افکار
و حتی رؤیاها
می‌گویم:
"هر سوالی
یک جهان تازه است."
و من باور کرده‌ام
که بعضی آدم‌ها
نه فقط گوش می‌دهند
بلکه آینده را
به آرامی
می‌سازند...
#مشاور_تحقیق_و_توسعه 
#شعر_نو
#شعر_سپید
×روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۴ ، ۲۲:۴۶

نوجوانم
با دل‌تنگی برای تفریحی
که همیشه باید
اثبات شود بی‌ضرر است
با رویای مهاجرت
و دلتنگی برای ریشه‌ها
نه کودک‌ام
نه بزرگ
در معلق‌ترین لحظه‌ی انسانی
دنبال جایی برای ایستادن می‌گردم

(دکتر حجت بقایی)
×روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۴ ، ۲۲:۴۵

شعری برای سکوت در برابر ظلم به غزه

(دکتر حجت بقایی)

فلسطین را
غزه را ببین
نه فقط با چشم‌های سرد و خسته
که با قلبی شکسته
با نفس‌هایی که سنگین است از درد
با دستی که می‌خواهد بگیرد
اما چیزی نمی‌یابد
غزه را
مثل زخمی باز که هنوز می‌سوزد
مثل شعله‌ای که خاموش نمی‌شود
مثل نگاهی که پر از سؤال است
و هیچ جوابی برایش نیست
خون بی گناه را نگاه کن
آهسته، با دقت
چشم‌های خسته‌ای که سال‌هاست
حقیقت را فریاد زده‌اند
اما کسی نشنیده
گوش‌ها نمی شنوند
چشم‌ها نمی بینند
اما چشم پر خون هنوز می‌بیند
می‌فهمد
می‌خواهد بگوید
اما صدایش را می‌بلعند
ببین چطور اشک‌ها به خون تبدیل می‌شوند
چطور لبخندها زیر خاکستر غم دفن می‌شوند
چطور کودکان
بی‌گناه
در آغوش سرد سکوت
فریاد می‌زنند
نگاه کن
نه با چشم عادی
که با چشم دل
تا ببینی آنچه که دیگران نمی‌بینند
تا بشنوی آنچه که دیگران نمی‌شنوند
و شاید روزی
آن روز سخت و تلخ
گذشته باشد
و غزه دیگر خون نریزد
و عقل دوباره آرام گیرد
و گوش‌ها بشنوند
و چشم‌ها باز شوند
تا آن روز
نگاه کن
نگاه کن
و نگذار سکوت بر این درد پیروز شود

#غزه
#سکوت
#شعر_نو
#دکتر_بقایی
#شعر_سپید
+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۴ ، ۲۱:۳۵

واخد خبر کارگروه صلح و سازش به نقل از اقتصاددان شمال// توپ‌های زیر آب زندگی؛ گفت‌وگو با دکتر حجت بقایی درباره شعری که حقایق تلخ را نقد می‌کند

 

غزل اجتماعی: چک حقم را خدا نقد می کند

(شاعر: دکتر حجت بقایی)

 

چه می کردی به جای من اگر دانی 

 گرفتارم؟

نه شادم، نه رها هستم، ولی هر دم

 سبکبارم

شدم مأمور کاری که نه کار است و نه دلخواهم

نه آموختم، نه اهل آن، بر این انجام ناچارم

روز تعطیل و سرویس نیست، به صدها حرف بی منطق

کسی جز من نمی‌فهمد چرا اکنون بیدارم

در آن گرمای آتش‌گون، خیابانی و تنهایی

در آن هنگام یک زن گفت: کجا؟ گفتم: سَرِ کارم

سوارم کرد با تلخند، چنان آرام، چنان خسته

فرشته شعر در من گفت: ببین در او چه اسرارم...

چرا باید زنی با این همه سال و در این گرما

شود راننده‌ی دردم، منم لب بسته، غم‌خوارم؟

چه شد آن روزهایی که مدیری بودم و برتر؟

چه کردند وقتی پرسیدند، آیا من سود دارم؟

به پایینم کشیدند از حسادت، از جفاکاری

و حالا من، بدون نام، به زخم خویش، بیمارم

نه عنوان ماند، نه اموالی که سی‌میلیارد ناپیدا

شدم توبیخ، چرا گفتم، مگر مسئول انبارم

هر آنکس که مدیر می شد، به میزش سخت می چسبید

برآورد رفت پاداشم پَر، نه دستی در پی کارم

حقوقم را به منزل زد، به لبخند مرد خودخواهی

ولی من زنده‌ام با این، دل صاف و وفادارم

خدا گفت: «پیش من حقت به مثل چک می ماند

ببین هر وقت که من خواهم، برایت نقد می‌آرم»

من و آن زن، مسافرکش، فراموشان دنیاییم

نه کینه داریم و فریاد، فقط بغضی زِدیدارم

فقط ای کاش روزی، آدمی خندد، نه بر زخمم

دِگَر با من نگوید این فرشته که گرفتارم

 

رسانه نو، خبرنگار سرویس ادب و هنر// شعری که این روزها به دستم رسید و دلم را به شدت تکان داد. شاعرش، دکتر حجت بقایی، چهره‌ای متفاوت از شاعران معمول است؛ انسانی پرانرژی، مثبت‌اندیش و در عین حال بسیار واقع‌گرا.

در گفت‌وگوی صمیمانه‌ای که با ایشان داشتم، از پشت‌صحنه این شعر و زندگی‌آدمها شنیدم که چگونه توپ‌های بزرگ مشکلات زندگیشان را مثل توپ‌هایی زیر آب نگه می‌دارند تا کسی آنها را نبیند؛ اما این فشار همیشه ادامه ندارد: «بالاخره یک جایی کم می‌آوریم، یا تعداد توپ‌ها زیاد می‌شود یا انرژی‌مان تمام می‌شود.» به همین خاطر توصیه می‌کند که باید بیخیال دنیا شد، ولی در عین حال شفاف بود، نه آنقدر که خود را خالی و بی‌چیز کنیم.

دکتر بقایی تنها شاعر نیست؛ او فیلمنامه‌نویسی توانا و مشاور تحقیق و توسعه نیز هست. به اعتقاد او، ما فیلمنامه زندگی خود را می‌نویسیم و هر انتخابی که می‌کنیم مسیر ما را شکل می‌دهد: «بحث طولانی است اما واقعیت دارد.»

او تأکید می‌کند توسعه واقعی بدون شناخت مشکلات، حتی آن‌هایی که کوچک به نظر می‌رسند، اتفاق نمی‌افتد: «اگر مردم راحت نباشند و نتوانند از امکانات بهره ببرند، توسعه را چگونه می‌توان تعریف کرد؟ حتی خود من هم هنوز تعریف دقیقی ندارم.»

دکتر حجت با این نگاه، شعرش را به عنوان آینه‌ای از واقعیت‌های زندگی مردم می‌بیند؛ واقعیت‌هایی که در گزارش‌ها و آمارها نمی‌توان به خوبی نشانشان داد.

در پایان، چند جمله از دکتر حجت بقایی برای بهتر شدن حالمان:

«زندگی پر از چالش است، اما هر چالش فرصتی است برای یادگیری و رشد. حتی وقتی احساس خستگی می‌کنیم، همان نفس‌های عمیق و امید است که نیروی تازه‌ای برای ادامه مسیر فراهم می‌آورد. هر شب تاریک، صبحی روشن در پیش دارد.»

این شعر و حرف‌های دکتر بقایی، یادآوری می‌کنند که زندگی بی‌دردسر نیست، اما با پذیرش، شفافیت و امید می‌توانیم راهی برای سبک‌تر شدن بارهایمان پیدا کنیم و در نهایت، به خود و دیگران نزدیک‌تر شویم. این‌ها چیزی نیست که صرفاً در قالب یک گزارش آماری یا تحقیقاتی جای بگیرد؛ بلکه باید در دل و جان ما بنشیند و زندگی‌مان را معنا ببخشد.

گزارش نقد شعر «چک حقم را خدا نقد می‌کند» سروده دکتر حجت بقایی؛

سرویس ادب و هنر- کارشناس شعر/ «چک حقم را خدا نقد می‌کند» تجربه‌ای است عمیق و تلخ از زندگی پر فراز و نشیب انسان معاصر.

شعری که هم روایتگر زخم‌های درونی است و هم بیانگر مقاومت و امیدی که در دل سختی‌ها نهفته است.

شاعر، با زبانی ساده و صمیمی، تصویری از انسانی گرفتار در مشکلات زندگی را ارائه می‌دهد که نه شاد است و نه رها، اما سبکبار و مقاوم مانده است. ماجرای مدیری که از حسادت و جفاکاری به پایین کشیده شده، حق و حقوقش نادیده گرفته شده و اکنون در تنهایی و گرمای سخت خیابان‌ها، به زخم خویش گرفتار است.

اما نقطه تمایز این شعر، دیدگاه شاعر نسبت به حق و عدالت است؛ او حقش را به «چک» تشبیه می‌کند که خداوند روزی آن را نقد خواهد کرد. این باور به عدالت نهایی و بازپس‌گیری حق، شعله امید را در دل شاعر روشن نگه داشته است.

شعر با حضور زنی مسافرکش که نمادی از مهربانی و همدلی در میانه مشکلات است، فضای عاطفی قوی و انسانی پیدا می‌کند. این حضور ساده اما پرمعنا، نشان می‌دهد حتی در سخت‌ترین شرایط، ارتباط‌های انسانی و مهر می‌تواند تسکین‌بخش باشد.

دکتر بقایی، با این شعر نه تنها درد و رنج شخصی‌اش را بازگو می‌کند، بلکه به کلیتی از واقعیت‌های اجتماعی اشاره دارد؛ واقعیت‌هایی که معمولاً پشت ظاهر پرزرق و برق زندگی پنهان می‌مانند. او با استفاده از زبان روزمره و روایت داستانی، خواننده را به درون این تجربه دعوت می‌کند تا همراه با او این دردها را لمس کند.

نکته مهم دیگر، انرژی مثبت و امیدی است که با وجود تمام تلخی‌ها در سراسر شعر جریان دارد. شاعر تأکید می‌کند که حق در نهایت به صاحبانش بازخواهد گشت و این باور، نیرویی برای ادامه دادن است.

این شعر نه فقط یک روایت شخصی، بلکه یک صدای جمعی است که از جامعه‌ای سخن می‌گوید که در آن توسعه واقعی بدون حل مشکلات بنیادین ممکن نیست. در این معنا، شعر دکتر بقایی فراتر از ادبیات، به یک بیانیه اجتماعی و انسانی تبدیل می‌شود.

در مجموع: «چک حقم را خدا نقد می‌کند» شعری است که با صداقت و سادگی، واقعیت‌های تلخ زندگی و رنج‌های انسانی را به تصویر می‌کشد، اما در عین حال با نگاهی پرامید و باور به عدالت الهی، خواننده را به تحمل و مقاومت دعوت می‌کند.

این اثر نشان می‌دهد که شعر می‌تواند هم آیینه زخم‌ها و هم چراغ راه باشد؛ نه فقط برای شاعر، که برای هر انسانی که روزگارش سخت می‌گذرد.

 

+کارشناس شعر- سرویس ادب و هنر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۴ ، ۱۱:۵۶