«شکوفههای ندبه»؛ شعری که اتفاقی شنیده شد و ماندگار شد
سرویس اجتماعی// صبحی ساده، شعری غیرمنتظره؛
ماجرا از یک نشست دوستانه بین همکاران حوزه فنی تلویزیون آغاز شد. دکتر حجت بقایی، تکنسین فنی رسانه که شاعر و پژوهشگر هستند، در فضای صمیمی یک دیدار امروز صبح، شعری تازه از خود با عنوان «شکوفههای ندبه» را برای جمع میخواند. شعری که حال و هوای دعای ندبه، انتظار و نگاه نوجوانانه را در خود داشت.
در میان همکاران، من هم که اتفاقی در حال عبور بودم، با شنیدن چند سطر از شعر متوقف شدم. بیدرنگ به سراغ دکتر بقایی رفتم و با تحسین از مضمون شعر گفتم:
«این شعر باید منتشر شود؛ مخصوصاً برای نوجوانان. زبانش روان و تصویرساز است. انگار حرف دل نسل منتظر را زدهای.»
دکتر بقایی، با روی خوش، نسخهای از شعر را در اختیارم قرار داد تا زمینهی انتشار آن برای نوجوانان فراهم شود.
شعر «شکوفههای ندبه» اکنون قرار است در قالب یکی از بخشهای «رسانه ما باشد» و نیز در طرحی ویژه با محور ادبیات آیینی نوجوان منتشر گردد.
و اما نقد ادبی کوتاه بر شعر «شکوفههای ندبه»:
شعر «شکوفههای ندبه» سرودهی دکتر بقایی، با بهرهگیری از فضای حسی و عاطفی دعای ندبه، تصویری روشن و صمیمی از انتظار مهدوی در نگاه یک نوجوان ارائه میدهد.
در این شعر، واژهها ساده و صادقاند. توصیفهایی مانند «چشمهایی که تو را میخوانند» یا «شکوفههایی که در دل میرقصند»، سرشار از تصویرسازی لطیف و حسیاند.
این زبان ساده اما عمیق، نهتنها نوجوانان را به خود جذب میکند، بلکه بزرگترها را نیز به فضای ناب دعا و امید میبرد.
به نظر نگارنده نقاط قوت این شعر عبارتند از؛
سادهگویی تأثیرگذار: شعر پیچیدگی زبانی ندارد، اما از نظر مفهومی لایهدار است.
پیوند طبیعت و معنویت: استفاده از عناصر طبیعت (شکوفه، نسیم، پرنده، بهار) برای بیان مفاهیم معنوی، به شعر طراوت خاصی داده است.
بیان نوجوانانه: لحن شاعرانهی نزدیک به زبان نوجوان امروز، یکی از ویژگیهای برجستهی این اثر است.
برای بهتر شدن شعر می شد:
در برخی سطرها تکرار مفهومی حس میشود که اگر با تنوع بیشتر در تصاویر یا ضرباهنگ همراه میشد، میتوانست انسجام عمقیتری ایجاد کند.
در مجموع، «شکوفههای ندبه» شعریست درخشان در گونهی آیینی نوجوان، که با صداقت زبانی و تصویرهای زنده، به یکی از نمونههای موفق در حوزهی ادبیات انتظار تبدیل شده است.
خبرنگار سرویس اجتماعی
شکوفههای ندبه
(دکتر حجت بقایی)
صبح جمعهست
پاییز هنوز نرسیده
قدم میزنم به سمت مهدیه رشت
دلم پر از شور است
مثل پرندهای که پرواز میکند
صدای ندبه میآید
مثل نسیمی که نوازش میدهد
دستهایم گرم و لرزان
بلند میشود به دعا
چشمهایم برق دارد
پر از انتظار و امید
صدای دلم
با ندبه همراه میشود
آه
ای صاحب زمان
بیا
بیا که بیتو روزها سخت است
بوی بهار میآید
هر جا اسم شماست
از دور دستها
شکوفهها میرقصند
در باد ندبههای من
میخواهم بگویم
من اینجا هستم
با دلی پر از عشق
و چشمهایی
که تو را میخوانند
جمعهها
برای من معنای دیگری دارد
وقتی با صدای ندبه
جان تازه میگیرم
هر بار که میخوانم
حس میکنم
نزدیکتر شدهای
شکوفههای ندبه
در دل من جوانه میزنند
بیا
که دلها تشنهی نگاه توست
بیا و دستهای ما را بگیر
ما نوجوانان
با قلبهایی روشن
منتظر فصل شکفتن تو هستیم
شاعر: دکتر حجت بقایی
مهدیه رشت
مراسم دعای ندبه