تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

تلاش برای صلح

گروه بین المللی صلح و حقوق بشر

به زودی

بایگانی

۸۲ مطلب در مرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است

شعر: مذاکره یعنی نفوذ

(دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه)

مذاکره یعنی نفوذ
در دلِ دژهایِ ما
در حصارِ باور و بنیادِ اندیشه‌ها.
ابرقدرت
با لبخندِ دیپلماتیک می‌آید
اما 
چشم در جیبِ خاکِ ما دوخته‌است.
استعمارگر
با نقشه‌ای نو
بی‌زنجیر
بی‌تفنگ
اما با زبانی که زهرش پنهان است
به میدان می‌آید.
استثمارگر
نه به خون
بلکه 
به نفت و معدن و بازار 
می‌اندیشد
با ارقام
با قرارداد
با واژه‌های قانونیِ مبهم
با لباسی از صلح
و خنجری در آستین.
دشمن
با هزاران تحلیل‌گر می‌آید
با جدول‌ها
داده‌ها
با مأموران بی‌نام و نشان
که ضعف‌ها را 
شناسایی کنند
تا روزی در بحران
پاشنه‌ی آشیل‌مان را بفشارند.
رقیب
با لبخندِ شراکت
زیرساخت‌هامان را 
می‌خواند
تا جایی که 
ما وابسته شویم
و او
بی‌نیاز از ما بماند.
اگر دوست بودند
مذاکره برای چیست؟
دوست
دل را می‌فهمد
گفت‌وگو نمی‌خواهد 
برای مهر ورزیدن.
اما اینان
با ژست‌های مهربان
به‌دنبالِ نفوذند
نه تفاهم.
ما
درونمان را باید بسازیم.
دردِ داخلی
دوای بیرونی ندارد.
اگر ما نسازیم
آنان که ویرانگرند
چگونه خواهند ساخت؟
مذاکره
یعنی: در را بگشای
بگذار بیایند
ببینند
بدانند که چه داریم
و از کجا باید بزنند.
مذاکره
یعنی: 
اجازه دهیم
رازها
راه‌ها
ضعف‌ها
در پرونده‌ی دشمن 
ثبت شود.
مذاکره
اگر با چشمِ باز نباشد
تسلیم است
سرسپردگی‌ست
در لفافِ گفتگو.
مگر می‌شود 
با کسی که
تحریم می‌کند
ترور می‌کند
دشمنان‌مان را مسلح می‌کند
و دوستان‌مان را تهدید
بر سر صلح نشست؟
مگر می‌شود 
به کسی اعتماد کرد
که به نامِ حقوق بشر
ملتی را 
در گرسنگی می‌فشارد؟
نه!
گفت‌وگو
وقتی معنا دارد
که پشت‌مان گرم باشد
به تولید
به اتحاد
به استقلال
ما اگر قوی شویم
مذاکره هم تغییر خواهد کرد.
نه التماس
بلکه چانه‌زنیِ عزتمند.
پس ای جوان
ای بیدار!
به سازندگی بیاندیش
به خودباوری
که هیچ دشمنی
برای ما 
نسخه‌ی نجات نمی‌پیچد.

+روزنوشتهای مشاورتحقیق و توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۴ ، ۰۲:۱۷

واحد خبر کارگروه صلح و سازش ، لنده – گروه خبری توسعه جنوب//دکتر حجت بقایی، مشاور تحقیق و توسعه، با اشاره به آغاز فازهای عمرانی در طرح توسعه آستان مقدس امامزاده سید عمادالدین ولی (ع) در روستای مونه، از شهرستان لنده، این حرکت را گامی مؤثر در راستای پایداری فرهنگی، توسعه متوازن و هویت‌محور در جنوب کشور دانست.

دکتر بقایی که پیش‌تر نیز از این منطقه بازدید کرده بود، اظهار داشت که آشنایی نزدیک با ویژگی‌های تاریخی، طبیعی و انسانی این نقطه، مسئولیتی مضاعف بر دوش او گذاشته است. او افزود: وقتی خبر آغاز ساخت‌وساز و توسعه فضاهای زیارتی و فرهنگی در اطراف بقعه این امامزاده بزرگوار را شنیدم، احساس کردم سکوت در برابر چنین رویدادی نوعی غفلت است؛ لازم است جامعه محلی، مدیران ارشد استان و نهادهای ملی بدانند که چه فرصت ارزشمندی در حال شکل‌گیری‌ست.

«وقتی از توسعه سخن می‌گوییم، منظور فقط بتن، سنگ و سازه نیست؛ ما درباره اتصال ریشه‌های مردم به تاریخ، هویت و باورهایشان صحبت می‌کنیم. ما با یک موقعیت کاملاً ویژه روبه‌رو هستیم؛ امامزاده‌ای با جایگاه مذهبی و فرهنگی غنی، با پشتوانه مردمی و شجره نامه روشنش در دل طبیعت بکر جنوب ایران، که اگر با نگاه دقیق و حمایت همه‌جانبه توسعه یابد، می‌تواند به یکی از پایگاه‌های اصلی زیارت، گردشگری و سرمایه‌گذاری فرهنگی در کشور تبدیل شود.»

وی با اشاره به ویژگی‌های فرهنگی مردم استان گفت: کهگیلویه و بویراحمد یکی از معدود استان‌هایی‌ست که هنوز در برابر موج جهانی‌زدگی و فراموشی سنت‌ها، ایستاده است. به گفته او، در این استان، مؤلفه‌هایی همچون غیرت، فرهنگ ایلی، احترام به نَسَب و پیوند با خاک هنوز زنده و جاری‌اند و هرگونه توسعه در چنین جغرافیایی، چیزی فراتر از توسعه کالبدی خواهد بود.

«کمتر نقطه‌ای در ایران امروز باقی‌مانده که این‌چنین در لایه‌های مختلف زندگی مردم، بتوان رگه‌هایی از اصالت ایرانی را بی‌واسطه لمس کرد. لنده، و به‌ویژه روستاهایی مثل مونه، نه‌فقط میراث‌دار تاریخ، بلکه حافظان بی‌ادعای هویت ایران‌اند. حمایت از توسعه در این‌جا، یعنی پشتیبانی از ستون‌های فرهنگی تمدن ایرانی.»

دکتر بقایی با تأکید بر ابعاد مختلف پروژه، گفت که ایجاد مجموعه‌هایی همچون سوئیت‌های اقامتی، کتابخانه، درمانگاه، خانه عالم و فضاهای فرهنگی، می‌تواند هم گردشگری مذهبی را رونق دهد، هم اقتصاد محلی را متحول کند. به باور او، پیوند میان ایمان و اقتصاد، اگر درست مدیریت شود، سبب ماندگاری جمعیت در روستاها و کاهش مهاجرت خواهد شد.

«فراموش نکنیم که توسعه باید بر پایه‌ی نیازهای فرهنگی و انسانی مردم بومی شکل بگیرد. این طرح، در صورت اجرای اصولی، می‌تواند علاوه بر حفظ شأن زیارتی، یک مدل موفق از "توسعه ریشه‌دار" در ایران معاصر باشد.»

وی همچنین با اشاره به تجارب قبلی‌اش در زمینه پروژه‌های مشابه، تأکید کرد که نقش مردم، سادات محلی و نخبگان فرهنگی منطقه در هدایت این پروژه بی‌بدیل است. به گفته او، اگر این پروژه به دست مردم و برای مردم باشد، بی‌تردید موفق خواهد بود.

در بخش پایانی سخنانش، دکتر بقایی ابراز امیدواری کرد که با همکاری نهادهای اجرایی، فرهنگی و خیّران منطقه، این طرح نه‌تنها به سرانجام برسد، بلکه به الگویی برای توسعه مناطق کمتر دیده‌شده کشور نیز تبدیل شود.

«آنچه امروز در مونه در حال رخ دادن است، یک حرکت ساده عمرانی نیست؛ بلکه آغازی‌ست برای بازگرداندن توجه به مناطقی که هم تاریخ دارند، هم هویت، و هم ظرفیت ساختن آینده.»

 

+خبرنگار آوای رودکوف/ لنده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۴ ، ۱۹:۰۸

از پادگان تا سفره: مستندی که آشپزی سربازی را به صنعتی نو تبدیل می‌کند

سرویس اقتصاد و هنر// در گفتگو با خبرنگار اقتصادی، دکتر حجت بقایی توضیح داد: «مجموعه مستند «آشپزی سربازی» که توسط اینجانب نوشته شده، پروژه‌ای بسیار ارزشمند و نوآورانه است که به بررسی یکی از جنبه‌های کمتر دیده شده زندگی سربازی می‌پردازد؛ یعنی تغذیه و آشپزی در محیط‌های نظامی.»
خبرنگار پرسید: «این موضوع در نگاه اول شاید ساده به نظر برسد، اما چالش‌های ویژه‌ای در این زمینه وجود دارد؟»
دکتر بقایی پاسخ داد: «دقیقاً، محدودیت‌های منابع، زمان و شرایط سخت محیطی، سربازان را با مشکلات متعددی مواجه کرده است. مستند به خوبی نشان می‌دهد که چگونه خلاقیت و ابتکار سربازان توانسته کیفیت تغذیه را با وجود این محدودیت‌ها بهبود بخشد و تاثیر مثبتی بر سلامت جسمی و روانی آنها بگذارد.»
خبرنگار گفت: «ابعاد فرهنگی و اجتماعی این موضوع چقدر مورد توجه قرار گرفته؟»
دکتر بقایی ادامه داد: «این مجموعه به آن بخش هم پرداخته و نشان می‌دهد که تغذیه مناسب در ارتش فقط نیاز جسمی نیست، بلکه عامل کلیدی در حفظ انگیزه، افزایش همبستگی و ارتقای بهره‌وری است.»
وی افزود: «تیم تحقیقاتی ما شامل پژوهشگرانی همچون دکتر علی حسین پور، امید رقابتی، حاج سلمان مهدوی، خلیل پیرپور، فرهاد شهسواری، علی کشاورز ، رضا کبیری و سعید غفاری است که داده‌های میدانی و علمی جمع‌آوری کرده‌اند تا نشان دهند چگونه بهبودهای ساده در آشپزی می‌تواند تاثیر قابل توجهی داشته باشد.»
خبرنگار پرسید: «از نظر اقتصادی چه مزایایی دارد؟»
دکتر بقایی پاسخ داد: «این مستند به مدیران ارتش کمک می‌کند تا با مدیریت بهتر منابع غذایی و راهکارهای خلاقانه هزینه‌ها را کاهش و کیفیت زندگی سربازان را ارتقا دهند. به این ترتیب، «آشپزی سربازی» می‌تواند مدلی برای بهبود سیستم‌های تغذیه‌ای در سازمان‌های بزرگ باشد.»
در پایان، دکتر بقایی تاکید کرد: «ما آماده همکاری با شرکت‌ها، موسسات و علاقه‌مندان صنعت غذا و شیرینی هستیم تا با مشارکت هم پروژه‌های مرتبط را توسعه دهیم و راهکارهای نوآورانه‌ای ارائه کنیم.»
+سرویس هنر و اقتصاد

#آشپزی
#مجموعه_مستند
#مشاور_تحقیق_و_توسعه
#دکتر_علی_حسین_پور 
#علی_کشاورز
#سلمان_مهدوی
#سعید_غفاری
#فرهاد_شهسواری
#خلیل_پیرپور
#رضا_کبیری
#دکتر_بقایی
#امید_رقابتی
#دکتر_حجت_بقایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۴ ، ۱۷:۱۹

صدای ما بی‌صدا ماند | پشت صحنه‌ای که هیچ‌وقت دیده نمی‌شود

(دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه)

روزنوشتهای حجت بقایی// برای اینکه صدای شما شنیده نشود، راه‌های زیادی بلدند. کافی‌ست بلد باشی کار کنی، بلد باشی بی‌صدا، بی‌منت، با تمام وجودت بجنگی، تا بلافاصله عینک‌های مخصوص‌شان را بزنند؛ همان‌ها که فقط "خودی‌های خودشان" را می‌بینند.
من خبرنگار بودم. نه از آن‌ها که نامه رسمی با امضای رییس سازمان دارند و هر جا که بروند درها به احترامشان باز می‌شود. من خبرنگار میدانی بودم، پای کار، با لباس خاکی، با دوربین روی شانه، با دست‌های سرد در زمستان و پیاده‌روی در کوچه‌های بی‌نشان. من تهیه‌کننده بودم، تدوینگر، تصویربردار، گرافیست، نویسنده، فیلمنامه‌نویس، همه‌فن‌حریف. نه برای اینکه بخواهم "همه‌کاره" باشم، برای اینکه وقتی کسی نیست، باید خودت باشی برای خودت و برای کاری که دوستش داری.
ولی دوست داشتن کافی نیست.
کار که بلد باشی، آن هم بی‌هیاهو، می‌شوی بخشی از دکور صحنه. همان صحنه‌ای که دیگران روی آن می‌درخشند و تو نور را تنظیم می‌کنی تا آن‌ها بهتر دیده شوند. صدایت اگر هم دربیاید، زیر صدا می‌برند، حذف می‌کنند، تدوین می‌زنند، یا ساده‌تر از همه: نشنیده می‌گیرند.
بعد می‌بینی کسی با چند جعبه شیرینی، چند بسته چای، چند بطری روغن زیتون، و کلی لبخندِ زرورق‌پیچ‌شده، مسیری را می‌دود که تو سال‌ها برایش پیاده‌روی کرده‌ای. نه اینکه بلد نباشی تو هم هدیه ببری، تعارف کنی، لبخند بزنی. نه، فقط خواسته‌ای کار، خودش حرف بزند. فقط خواسته‌ای شرافت حرفه‌ایت را خرج نکنند برای صعود دیگران.
ولی بازی، بازی دیگری‌ست.
سازمان‌ها و ساختارهایی که جای حرفه‌ای‌ها را با زرنگ‌ها، اهل باند و رفاقت، معامله‌گرها و دوزیست‌ها عوض می‌کنند، فقط از بیرون سالم به نظر می‌رسند. درون‌شان اما، پر است از نخاله‌هایی که راه را برای دیده شدن مسدود می‌کنند. عینکی می‌زنند که فقط کسانی را می‌بیند که دیده می‌خواهند شوند، نه آن‌هایی که دیدنی‌اند.
من که ساعت‌های بی‌پایان، شب‌های بی‌خواب، و پروژه‌های بی‌دستمزد را بلعیدم، حالا باید نگاه کنم به همان‌هایی که با کادو رشد کردند، و به خودم بگویم: "نکند من زیادی ساده‌ام؟ نکند زیادی احمقم؟"
اما واقعیت این است که منتظر دیده شدن بودن، در ساختاری که اصولش وارونه چیده شده، نه حماقت است و نه سادگی. تنها اشتباه ما شاید این بود که فکر کردیم اینجا هم می‌شود با کار خوب، جلو رفت. اشتباه کردیم که گمان کردیم کارنامه مهم‌تر از کارت هدیه است، تخصص مهم‌تر از تعارف.
اینجا گاهی دیده نمی‌شوی، چون زیادی واقعی هستی.
ما که کار کردیم، و هنوز هم اگر فرصتش باشد، کار می‌کنیم. نه برای تشویق، نه برای دیده شدن، بلکه چون کار ما، عشق ماست. اما باید بنویسیم، باید بگوییم، باید روایت کنیم. چون سکوت، جای صدای ما را به دیگری می‌دهد. به همان‌هایی که با شیرینی و چای می‌درخشند. ما اگر ننویسیم، تاریخ را آن‌ها خواهند نوشت.
و چه بد تاریخی خواهد شد، اگر روایتِ ما از قلم بیفتد.

+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه
--------------
انتظار، در سایه عدالت

(دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه)

چشم دوخته‌ام به افق
در پی عدالت
اما سایه‌ها بلندتر شده‌اند
و هر قدمم را 
زیر سنگینی نامرئی‌اش 
حس می‌کنم.
از انتظار عدالت 
دست کشیده دلم
نیوتن می‌گفت 
هر عمل عکسی دارد
اما اینجا 
فقط جواب بدی را می‌بینم
کار خوب 
پشت سکوت پنهان می‌ماند
مثل سایه‌ای که 
هیچ‌کس نمی‌بیند.
رفتم کلاس‌ها
شنیدم از کارما
گفتند فراموش کن بدی را
ولی چیزی که هر روز می‌بینم 
چطور فراموش شود؟
چیزهایی که 
هر روز جلوی چشمم هستند
و من نمی‌توانم 
نادیده‌شان بگیرم.
یک دزد 
لبخند می‌زند و 
با غرور و تشویق می برد
شتر را با بارهای گران
مدیری که با پول دیگران 
بازی می‌کند
کار می کند 
رشد می کند
آقازاده‌ای که حق را می‌بلعد
به آسانی آب خوردن
و همه پرواز کردند
رفتند
و من ماندم و عدالتی گمشده.
کارمایشان را دیده‌ام
ولی چه فایده 
وقتی راه من پر شده
از دیوارهایی که نباید باشند
نگهبانانی که 
مجبور به پذیرششان بودم
و امضاهایی که 
سرنوشت را رقم می‌زنند.
می‌دانم
گاهی 
خودمان با منفعت کوچک
آن‌ها را بزرگ می‌کنیم
اما حالا به من بگو
منتظر کدام عدالت باشم؟
کدام لبخند خدا را باور کنم؟
دزد را می‌شناسم
خدا در قلب من است
عدالت را می‌دانم
خودم را می‌شناسم
اما یک جای کار می‌لنگد
وقتی کسی که جلوی من می آید
بر اصول من نیست
من نباید اینها را ببینم.

+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

#عدالت
#مشاور_تحقیق_و_توسعه
#شعر_نو 
#شعر_سپید 
#دکتر_حجت_بقایی  
#ادبیات_فارسی
#شعر_پارسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۴ ، ۱۰:۳۳

انتظار، در سایه عدالت

(دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه)

چشم دوخته‌ام به افق
در پی عدالت
اما سایه‌ها بلندتر شده‌اند
و هر قدمم را 
زیر سنگینی نامرئی‌اش 
حس می‌کنم.
از انتظار عدالت 
دست کشیده دلم
نیوتن می‌گفت 
هر عمل عکسی دارد
اما اینجا 
فقط جواب بدی را می‌بینم
کار خوب 
پشت سکوت پنهان می‌ماند
مثل سایه‌ای که 
هیچ‌کس نمی‌بیند.
رفتم کلاس‌ها
شنیدم از کارما
گفتند فراموش کن بدی را
ولی چیزی که هر روز می‌بینم 
چطور فراموش شود؟
چیزهایی که 
هر روز جلوی چشمم هستند
و من نمی‌توانم 
نادیده‌شان بگیرم.
یک دزد 
لبخند می‌زند و 
با غرور و تشویق می برد
شتر را با بارهای گران
مدیری که با پول دیگران 
بازی می‌کند
کار می کند 
رشد می کند
آقازاده‌ای که حق را می‌بلعد
به آسانی آب خوردن
و همه پرواز کردند
رفتند
و من ماندم و عدالتی گمشده.
کارمایشان را دیده‌ام
ولی چه فایده 
وقتی راه من پر شده
از دیوارهایی که نباید باشند
نگهبانانی که 
مجبور به پذیرششان بودم
و امضاهایی که 
سرنوشت را رقم می‌زنند.
می‌دانم
گاهی 
خودمان با منفعت کوچک
آن‌ها را بزرگ می‌کنیم
اما حالا به من بگو
منتظر کدام عدالت باشم؟
کدام لبخند خدا را باور کنم؟
دزد را می‌شناسم
خدا در قلب من است
عدالت را می‌دانم
خودم را می‌شناسم
اما یک جای کار می‌لنگد
وقتی کسی که جلوی من می آید
بر اصول من نیست
من نباید اینها را ببینم.

+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

#عدالت
#مشاور_تحقیق_و_توسعه
#شعر_نو 
#شعر_سپید 
#دکتر_حجت_بقایی  
#ادبیات_فارسی
#شعر_پارسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۴ ، ۱۰:۰۵

تأثیر حملات خارجی و اصلاحات ناکام بر اقتصاد ایران؛
مصاحبه اختصاصی با دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه


اخبار مدیریت// اقتصاد ایران در طول تاریخ خود بارها با چالش‌های پیچیده‌ای مواجه شده که تأثیرات عمیقی بر ساختار و عملکرد آن داشته است. دکتر بقایی، مشاور تحقیق و توسعه، در گفتگو با گروه تحلیلی اخبار مدیریت، به بررسی تاریخی عوامل مؤثر بر وضعیت اقتصادی کشور پرداخت و نقش حملات خارجی و اصلاحات ناکام را مورد تأکید قرار داد.
وی در ابتدا به تأثیر حملات پی‌درپی اقوام ترک و مغول اشاره کرد که نه تنها باعث وارد آمدن خسارات جانی و مالی گسترده شدند، بلکه بنیان‌های اقتصادی ایران را نیز به شدت آسیب زدند. دکتر بقایی توضیح داد که این حملات با تاراج اموال عمومی و تحمیل باج‌های سنگین به بیگانگان، منابع کشور را به جای صرف در توسعه داخلی، صرف تأمین هزینه‌های نیروهای خارجی کرد. این روند باعث تضعیف شدید توان تولید و رشد اقتصادی کشور شد و اثرات آن تا سال‌ها در ساختار اقتصاد ایران باقی ماند.
او همچنین به چرخه تاریخی ورود نیروهای خارجی به ایران و واکنش‌های داخلی اشاره کرد؛ فرآیندی که ابتدا بیگانگان با تایید و یا کمک عوامل داخلی نفوذ کرده و سپس قیام‌ها و اعتراضاتی علیه آنان شکل گرفت. دکتر بقایی این چرخه را عامل بی‌ثباتی‌های سیاسی و اقتصادی مکرر در تاریخ ایران خواند که مانع از ایجاد ثبات و توسعه پایدار شده است.
در ادامه، دکتر بقایی از دو شخصیت تاریخی برجسته نام برد که در تلاش برای اصلاح اقتصاد ایران گام برداشتند. نخست، امیر کبیر بود که با رویکرد اصلاح‌طلبانه و اقدامات مدبرانه، سعی کرد پایه‌های اقتصاد را مستحکم کند. اصلاحات مالی و اداری وی با هدف کاهش فساد و سوءمدیریت و حفظ استقلال مالی کشور شکل گرفت. دومین شخصیت، مورگان شوستر آمریکایی بود که پس از انقلاب مشروطه برای اصلاحات مالی به ایران دعوت شد. شوستر با شناخت دقیق مشکلات ساختاری نظام مالی ایران، تلاش کرد اصلاحاتی را پیاده کند که اگر ادامه می‌یافت، می‌توانست وضعیت اقتصادی کشور را بهبود بخشد.
اما به گفته دکتر بقایی، هر دو این شخصیت‌ها به دلیل مقاومت شدید درباریان و گروه‌های ذی‌نفع که حفظ وضعیت موجود برایشان مهم‌تر بود، با مخالفت‌های گسترده روبرو شدند و در نهایت از قدرت کنار گذاشته شدند. وی این مسئله را نمونه‌ای از تضاد منافع داخلی و نفوذ بیگانگان دانست که مانع از اصلاح پایدار و نوسازی واقعی اقتصاد ایران شده است.
دکتر بقایی تأکید کرد که تجربه تاریخی ایران نشان می‌دهد بدون وجود اراده قوی ملی و حمایت گسترده مردمی، هرگونه تلاش اصلاحی حتی توسط افراد توانمند نیز محکوم به شکست است. به بیان وی، این واقعیت تلخ نمایانگر عمق چالش‌هایی است که اقتصاد ایران در طول تاریخ با آن دست به گریبان بوده و همچنان باقی است.
در پایان، این مشاور تحقیق و توسعه خاطرنشان کرد که تاریخ اقتصاد ایران مجموعه‌ای از تلاش‌های ناتمام برای عبور از بحران‌های ساختاری است؛ تلاش‌هایی که به دلیل فشارهای داخلی و خارجی، هرگز به نقطه‌ای نرسیده‌اند که بتوانند زمینه‌ساز توسعه‌ای پایدار و مستقل برای کشور باشند. او بر این باور است که عبور از این بن‌بست‌ها نیازمند اراده جمعی، سیاست‌گذاری هوشمندانه و همراهی همه اقشار جامعه است تا اقتصاد ایران بتواند به رشد و پیشرفت واقعی دست یابد.

+گروه تحلیلی، آموزشی اخبار مدیریت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۴ ، ۰۹:۴۲

داستان کریدور زنگزور: رگ‌تپنده‌ی کوه‌ها و خاک

(دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه)

در عمق سنگ‌های رنگارنگ
زنگزور نفس می‌کشد
نه فقط 
جاده‌ای از خاک و سنگ
بلکه رگی است 
از خون تاریخ و سرنوشت.
آن‌جا که بادهای سرد
رازهای هزار ساله را 
زمزمه می‌کنند
آغاز شد 
قصه‌ی راهی که 
می‌خواست پیوندی باشد
میان سرزمین‌ها
اما در دل خود 
جنگ را نیز یدک می‌کشید.
از نخجوان به آذربایجان
و از آن‌جا 
به ترکیه و فراتر
ایده‌ای نو
که لبخندهای امید را 
به همراه داشت
اما چشمان خسته ارمنستان
این مسیر را دیده‌اند
نه به عنوان راه
که به عنوان خطری بزرگ
آن را خط قرمز نامیدند
نه تنها یک کریدور
بلکه 
نشانه‌ای از تغییر 
در زمین و زمان
هراس از 
گم‌شدن نقشه‌ای که 
با خون کشیده شده
مرزی که 
به دست باد نمی‌افتد.
ایران
با سینه‌ای سپر کرده 
در برابر تلاطم‌ها
نگران
از هر صدایی که 
از آن سوی کوه می‌آید
می‌داند 
این راه فقط مسیر حمل کالا نیست
بلکه مسیری است 
به قلب امنیتش.
آذربایجان و ترکیه
با آرزوهای بزرگ 
و چشم‌های روشن
می‌خواهند 
این راه را باز کنند
راهی برای شکوفایی
برای تجارت
برای نفوذ
ایده‌ای که 
به زبانی متفاوت
برایشان 
معنایی عمیق دارد.
اما بازی بزرگ‌تر شد
آمریکا وارد شد
چشمان نگران 
و دستان قدرتمند
که می‌خواستند 
نقشه‌ها را دوباره رسم کنند
میانجی؟ یا حامی؟
یا بازیکنی دیگر 
در بازی پیچیده؟
رقابت‌ها و اتحادها
سایه‌هایی بر سنگ‌ها می‌اندازند
هر حرکت
هر کلمه
قطعه‌ای از پازل بزرگ‌تر
که هیچ‌کس 
به تنهایی نمی‌تواند آن را حل کند.
کریدور زنگزور
نه فقط جاده‌ای خاکی
بلکه 
داستانی است 
از سرزمین‌هایی که 
هرکدام قلبی دارند
قلب‌هایی که می‌تپند
در میان 
پیچ و خم تاریخ و سیاست.
زمان قصه‌گوست
کوه‌ها شاهد
و باد پیام‌رسان
آیا این مسیر 
به صلح خواهد رسید؟
یا داستانی از 
تضادهای بیشتر خواهد شد؟
همین‌جا
در قلب قفقاز
جایی که 
زمین و آسمان در هم می‌آمیزند
زنگزور
رگ‌تپنده‌ی تاریخ
منتظر است 
تا سرنوشتش رقم بخورد.

×روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه
+++ برای تهیه گزارش رفتم برای مصاحبه، هیچ کس مصاحبه نکرد، شعر را به گزارش و مقاله ترجیح دادم،،،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۰۴ ، ۱۷:۱۹

«اربعین نزدیک است، بیا تا برویم»؛ نگاهی ژرف به شعری که از عشق و اندوه می‌گوید


واحدخبر کارگروه صلح و سازش- سرویس فرهنگ و ادبیات//شعر «اربعین نزدیک است، بیا تا برویم» اثر دکتر حجت بقایی، سرشار از احساس و معنویت که مخاطب را به سفری درونی و بیرونی دعوت می‌کند؛ سفری به سمت کربلا، شهری که برای میلیون‌ها عاشق اهل بیت (ع) نماد عمیق‌ترین مظلومیت و رشادت است. این اثر نه تنها به مناسبت اربعین حسینی نوشته شده، بلکه به گونه‌ای فرازمانی و فرامکانی، مخاطب را درگیر مفاهیمی می‌کند که فراتر از یک واقعه تاریخی است.
شعر دکتر بقایی از دل خسته و شکسته ایران شروع می‌شود، جایی که صدای اشک مادران، نگاه‌های دخترانی که عکس پدرانشان را می‌بوسند، و داغ دل بازماندگان به گوش می‌رسد. این آغاز، تصویری ملموس و زنده از داغدارانی است که با هر قدم به سمت کربلا، نه تنها یک مکان جغرافیایی بلکه یک فضای روحانی و معنوی را طی می‌کنند.
در ادامه، شاعر با استفاده از استعاره‌ها و نمادهای قدرتمند، پای پیاده‌روی اربعین را چیزی فراتر از یک حرکت جسمانی معرفی می‌کند: «راه دل»، «راه خون»، «راه خدا». این عبارت‌ها، که در پایان شعر آمده‌اند، قلب تپنده اثر هستند و حس تعهد، فداکاری و عشق به معانی متعالی را در ذهن مخاطب زنده می‌کنند.
شعر با زبان بسیار هنرمندانه و دلنشین سروده شده است. دکتر بقایی در این اثر از تصاویر بصری قوی و تکان‌دهنده بهره برده است: «لبخند خواهر»، «اشک برادر»، «کوله‌بار صبر هزارساله»، «چادری که بوی آتش می‌دهد». این تصاویر، ترکیبی از رنج و امید، مصیبت و عشق را در هم می‌آمیزند و به خوبی توانسته‌اند روح مخاطب را درگیر کنند.
تکرار جمله «بیا تا برویم» در سراسر شعر، نوعی دعوت گرم و صمیمانه است که هم حرکتی جسمانی و هم سفری معنوی را نوید می‌دهد. این تکرار، نقش یک قافیه معنوی را ایفا می‌کند و حس پیوستگی و وحدت میان زائران را تقویت می‌کند.
شعر دکتر بفایی در بستر مناسبت اربعین حسینی، توانسته به خوبی نقش پیونددهنده فرهنگی را ایفا کند. اربعین، رویدادی که میلیون‌ها نفر را از اقصی نقاط جهان به سمت کربلا می‌کشاند، در این شعر به چشم‌اندازی انسانی و جامع تبدیل شده است؛ جایی که نه تنها زائران ایرانی، بلکه عراقی‌ها، پیرزن‌ها، دختران، برادران، همه و همه در یک مسیر معنوی به هم پیوند خورده‌اند.
این شعر یادآور ارزش‌هایی چون وحدت، همدلی، مقاومت و پایداری است. همچنین اشاره به گذشت و بخشش «عراقی» که نان و چای و آغوش خود را بی‌هیچ منتی به زائران می‌دهد، پیام‌آور همزیستی مسالمت‌آمیز و همدلی میان ملت‌هاست.
در ادبیات معاصر آیینی، نمونه‌های بسیاری از سروده‌هایی وجود دارد که با محوریت امام حسین (ع) و واقعه عاشورا خلق شده‌اند، اما کمتر شعری توانسته است اینچنین حس حضور و پیوند معنوی را به تصویر بکشد. «اربعین نزدیک است، بیا تا برویم» از معدود آثاری است که فضای شعری و معنایی آن در خدمت گسترش فرهنگ عاشورایی و حفظ روحیه مقاومت قرار گرفته است.
شعر در عین حال که ساده و قابل فهم است، از عمق معنا و زیبایی بیانی برخوردار است و می‌تواند نسل‌های مختلف را تحت تأثیر قرار دهد؛ از پیرزنی که عصای دستش شده چفیه پسرش گرفته تا جوانی که کوله‌بار صبر هزارساله به دوش دارد.
و در نهایت به نقاط قوت و نقاط ضعف ای اثر ماندگار می پردازیم؛
استفاده از تصاویر و نمادهای قدرتمند و بومی که ارتباط عاطفی عمیقی ایجاد می‌کند.
زبان ساده، اما پرمغز و شاعرانه که فهم آن برای عموم مردم آسان است.
دعوت صمیمانه و فراگیر به حرکت معنوی که به نوعی تقویت فرهنگ زیارتی و عاشورایی است.
بیان همدلی و اتحاد میان مردم ایران و عراق و دیگر عاشقان اهل بیت (ع).
و شاعر می توانست به این نقاط توجه بیشتری نماید؛ شاید اگر در برخی بخش‌ها، با اشاره به رویدادهای تاریخی یا شخصیت‌های بیشتر به صورت دقیق‌تر، عمق بیشتری به فضای تاریخی داده می‌شد، تأثیرگذاری شعر بالاتر می‌رفت.
استفاده مکرر از واژه «بیا تا برویم» هرچند نقش وحدت‌بخش دارد، اما ممکن است در برخی مخاطبان حس تکراری ایجاد کند.
در نهایت: شعر «اربعین نزدیک است، بیا تا برویم» سروده دکتر بقایی، اثری است که فراتر از یک شعر آیینی صرف، یک دعوت فرهنگی و اجتماعی برای همبستگی، مقاومت و عشق به ارزش‌های والای انسانی است. این شعر توانسته است فضای معنوی و انسانی اربعین را به گونه‌ای تصویری و زنده به مخاطب منتقل کند که هر خواننده‌ای را به حرکت در این مسیر الهام‌بخش وا می‌دارد.
در دنیایی که گاهی عشق، معنویت و ایثار به فراموشی سپرده می‌شود، چنین آثاری همچون فانوسی در تاریکی هستند که راه را به جویندگان حقیقت نشان می‌دهند.
به یاد داشته باشیم که؛ این شعر دعوتی است به آنکه پیش از دفن شدن دل‌ها زیر خاک دنیا، راه عشق و خدا را انتخاب کنیم و به سوی کربلا حرکت کنیم.
سرویس فرهنگ و ادبیات/ س.غفاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۰۴ ، ۰۷:۰۹

اربعین نزدیک است،بیا تا برویم...

(دکتر حجت بقایی)

کربلا
منتظر ماست
نه فقط با دلِ داغ و قدم‌هایِ غبارآلودِ عشق
بلکه با اشکِ برادر
لبخندِ خواهر
و نگاهِ یک عراقی
که نانِ خانه‌اش را
در سفره‌ی دلش می‌گذارد
و بی‌هیچ سوالی می‌گوید:
افتح قلبک، یا زائر...
دلَت را باز کن، ای زائر...
بیا تا برویم
از دلِ ایرانِ خسته
از شانه‌های لرزانِ مادر
از نگاهِ دخترانی که پدر را
در عکس‌های قاب‌شده می‌بوسند
تا برسیم
به خاکِ تربتِ سوزان
به عمقِ شطِ فرات
به گودالِ سرخِ بلا...
بیا تا برویم
با کوله‌بارِ صبرِ هزارساله
با صدای یا حسینِ پیرزنی
که عصای دستانش شده 
چفیه‌ی پسر
با دلی که نذر کرده
همه‌ی خستگی‌اش را
برای یک سلام...
سلامٌ علی الحسین
و علی علی‌ بن الحسین
و علی اولادِ الحسین
و علی اصحابِ الحسین...
برادرم!
راه افتاده‌ایم
از ایلام تا نجف
از مهران تا کاظمین
از دلِ داغدارِ تهران
تا کوچه‌های کوفه
پا به پایِ روضه‌ها
قدم به قدم اشک...
خواهرم!
تو که چادرت را
پرچمِ کربلا کرده‌ای
و لب‌دوخته‌ای
به ذکرِ «السلام علیک یا زینب»
تو می‌دانی که مسیرِ عشق
پر از فریادِ بی‌صداست
پر از گام‌هایی
که تا آخرین لحظه
بوی سجده می‌دهد...
ای برادرِ عراقی!
ای هم‌قدمِ دل‌های بی‌تاب
چه کرده‌ است این خاکِ حسین
که ما را بی‌زبان
فهمیده‌ای؟
نانت را
چای‌ات را
آغوش‌ات را
برای ما گشوده‌ای
بی‌هیچ منّت
بی‌هیچ مرز...
بیا تا برویم
پیش از آن‌که دلمان
زیرِ تل خاکِ دنیا دفن شود...
پیش از آن‌که واژه‌ها
معنای عشق را فراموش کنند...
پیش از آن‌که محرم تمام شود
پیش از آن‌که اربعین
در تقویم بماند، نه در دل...
کربلا
منتظرِ ماست
در آینه‌ی چشمانِ طفلِ رباب
در دستانِ بریده‌ی سقّا
در چادری که هنوز
بوی آتش می‌دهد...
بیا تا برویم
که این راه
راهِ دل است...
راهِ خون است...
راهِ خدا...

+روزنوشتهای حجت بقایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۰۴ ، ۰۳:۲۸

نمونه ای از "مدیریت مثبت و اثرگذار": 

واحد خبر کارگروه صلح و سازش// ایستاده در مسیر تعهد – روایتی از مدیری گمنام به نام: ایرج علی‌نیا

در روزگاری که ثبات در مدیریت، پاک‌دستی در عمل، و بی‌ادعایی در مقام، به ندرت در کنار هم جمع می‌شوند، نام ایرج علی‌نیا همچون نشانی روشن از این صفات در ذهن اهالی آموزش و پرورش به جا مانده است. مدیری که بیش از سی سال از عمر حرفه‌ای خود را صرف مدیریت مدارس کرد، بی‌آن‌که در دام بازی‌های قدرت، حاشیه‌ها یا پیشنهادهای پرزرق‌وبرق بیفتد.
علی‌نیا از جمله مدیرانی بود که می‌توانست جایگاه‌های بالاتری را تجربه کند. پیشنهادهایی که از نظر رتبه، مسئولیت و مزایا فراتر از مدیریت مدرسه بودند، اما او با باور عمیق به اهمیت سنگر مدرسه، تمام آن‌ها را کنار گذاشت و ترجیح داد همچنان در کنار دانش‌آموزان، معلمان و خانواده‌ها باقی بماند؛ جایی که به اعتقاد او، "تغییر واقعی از آن‌جا آغاز می‌شود".
دستاوردهایش کم نبودند؛ از اداره موفق مدارس در شرایط دشوار گرفته تا تربیت نسل‌هایی از دانش‌آموزان توانمند، از حفظ انسجام میان همکاران در روزهای پرتنش تا مقابله با فشارها و حاشیه‌هایی که می‌توانستند هر مدیری را دلسرد کنند. اما علی‌نیا با تکیه بر پاک‌دستی، منش اخلاق‌مدار، و نگاه پدرانه‌اش به مدرسه، ایستاد و ادامه داد.
با این حال، نکته‌ای تلخ اما قابل تأمل در مسیر حرفه‌ای او، عدم توجه شایسته و بایسته از سوی نهادهای مسئول به تلاش‌هایش بود. برخلاف بسیاری که با کمتر از این‌ها، تقدیرها و نشان‌ها گرفتند، علی‌نیا هرگز در مرکز توجه قرار نگرفت و بی‌سروصدا به کار خود ادامه داد؛ شاید چون بیش از آن‌که به دنبال دیده‌شدن باشد، دغدغه "درست‌دیدن" را در سر داشت.
امروز، وقتی از روش مدیریتی ایرج علی‌نیا صحبت می‌کنم، از الگویی سخن می‌گویم که نه با شعار، بلکه با سال‌ها پایداری، صداقت و وفاداری به اصول تعلیم و تربیت، راه خود را رفت. الگویی که بیش از هر تقدیری، در قلب نسل‌هایی از دانش‌آموزان و معلمان جای دارد؛ بی‌نیاز از قاب‌ها، بی‌نیاز از لوح‌ها.

+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه  

 

 

#مدیر_اثرگذار  
#مدیر_مثبت        
#ایرج_علی_نیا     #مشاور_تحقیق_و_توسعه        #دکتر_بقایی 
#دکتر_حجت_بقایی
#مجموعه_گزارش
#مدیریت_مثبت_و_اثرگذار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۰۴ ، ۰۸:۳۳